به گزارش حلقه وصل، ششمین قسمت از فصل دوم برنامه «به اضافه مستند» با پخش مستند «جایی برای زندگی» همراه بود و پس از آن نشست بررسی اثر با حضور دو مهمان ویژه، محمدعلی رخشانی کارگردان فیلم و مهدی عوض زاده، مستند ساز برگزار شد.
تک نفره و همراه با تیم تولید هندی این مستند را به اتمام رساندم
در ابتدا محمدعلی رخشانی صحبت کرد و دربارهی این فیلم گفت: این فیلم در سال 1391 به سفارش مرکز گسترش ساخته شد. در آن زمان در بحبوحه حوادث رخ داده در میانمار بودیم که بر جهان اسلام اثر گذاشته بود. کار سفارش داده شد و تعدادی نیز برای انجام آن داوطلب شدند. از آنجایی که من ارتباط برقرار کرده بودم و موضوعات انسانی آن برای من دغدغه شده بود ساخت این مستند را بر عهده گرفتم. خاطرم هست که دوستی در هند داشتم که بسیار انسان شریف، معتقد به صلح و به گونهای عاشق ایران بود. با ایشان ارتباط برقرار کردم و پرسیدم که اکنون در هند چه خبر است. ایشان گفت که همان طور که بنگلادش مرز مشترک با میانمار دارد، ما هم مرز داریم و مهاجران زیادی به هند پناه آوردهاند و شما می توانید روی کمک من حساب کنید. به این شکل تولید مستند آغاز گردید و طرح کلی به دوستان ارائه دادیم. به سمت هند راهی شدم و به دنبال پناهجوهایی بودم که به تازگی به مرزهای هند پناه آورده بودند و در شهرهای مختلف از جمله دهلی، حیدرآباد و مرز آسام پناه داده بودند. یک نفره به دنبال این موضوع رفتم و به همراه گروه تولید هندی توانستم این فیلم را به اتمام برسانم.
تلاش کردم مانند یک خبرنگار وارد آنجا شوم و حقیقت را ثبت کنم
وی ادامه داد: تحقیقات اولیه اینترنتی را قبلا جمعآوری کرده بودم، یک سری از پناهجوها به بنگلادش، مالزی و ... رفته بودند و آن بخشی هم که به هند پناه برده بودند را کدگذاری کرده بودم اما در ابتدا هیچ ایدهای نداشتم. من در ابتدا تلاش میکردم که به مانند یک خبرنگار وارد آنجا شوم و حقیقت را ثبت کنم تا در عین کار بتوانم به یک روند خوبی برای ساخت کار دست پیدا کنم. وقتی به هند رسیدم و با دوست هندیام شروع به تحقیقات میدانی کردیم، متوجه شدیم که کمپهای این آوارگان در کجا اسکان داده شده است، چه تعداد مجروح دارند، چه ارگانها و سازمانهایی به آنها کمک کرده است و ...همان طور که میدانید این پناهندگان، از اقوام بنگلادشی بودند که در زمانهای قدیم به برمه سابق مهاجرت کردند و با بنگلادشیها نسبتی دارند. در طرف مقابل در مرزهای آسام به انتقام آن موضوع درگیری شدید به وجود آمده بود و البته به دلیل خطرات آن نتوانستیم از آن بخش تصویربرداری کنیم.
در شرایطی که در رسانههای خودمان کمبود اطلاعات دارند، حضور به موقع مستندساز در صحنه بسیار ارزشمند است
در ادامه مهدی عوض زاده صحبت کرد و دربارهی این مستند گفت: با توجه به شرایط سختی که در کشورهای میانمار و همسایگان اطراف آن وجود داشت، باید به کارگردان کار خسته نباشید بگویم. من در آنجا فیلم ساختهام و به شرایط آنجا واقف هستم. علاوه براین، آقای رخشانی یک نفره به آنجا رفتند و کار خوبی هم از آب درآمد. فکر میکنم مهمترین دستاورد ایشان این بوده است که فضا را ترسیم کردند و البته در شرایطی که ما در رسانههای خودمان کمبود خبر و اطلاعات درست داریم، این دست کارها که به موقع و در زمان سر صحنه حاضر میشوند، خیلی مهم است و بهترین قدم است. جنس مستند هم از جنس جستجوگرانه است بدین معنی که خود مستند ساز به عنوان راوی جلوی دوربین است و تلاش میکند که به کمپهای آوارگان میانماری در مرزهای هندی دسترسی پیدا کند، وارد آنجا شود و با آنها صحبت کند. خود این فراز و نشیبها و سختیهای کار باعث جذاب شدن فیلم شده است. البته تلخیهای کار هم سرجای خودش بوده است چرا که نمایش وضعیت آوارگان، کار سختی است. به نظر من این که فیلمساز توانسته است به موقع سر صحنه حضور پیدا کند و به صورت رئال فضا را ترسیم کند، خیلی ارزشمند است.
روی کمک سفارت ایران در هند حساب باز کرده بودم اما هیچ کمکی نشد
در ادامه محمدعلی رخشانی دربارهی سختیهای ساخت این اثر گفت: کار بسیار سختی بود. استرسی که برای این کار به من وارد شد، در تمام پروژههایی که تاکنون انجام دادهام وارد نشده بود. البته نه به جهت اینکه من این سوژه را انتخاب کردم و بترسم. بلکه به دلیل مشکلات عدیدهای که وجود داشت، میگویم. بالاخره شما میخواهید یک پروژه بینالمللی انجام بدهید. من روی کمک دوستانی که از اینجا نامه نگاری شده بود و هماهنگیها صورت گرفته بود، حساب کرده بودم. ما میخواستیم به بخش فرهنگی سفارت ایران در هند ورود پیدا کنیم تا بتوانیم یک سری آمار و ارقام به دست بیاوریم اما متاسفانه هیچ کمکی دریافت نکردیم. شاید بتوانم بگویم که غیرت مستندسازی و جسارت باعث شد تا بتوانم راجع به چیزی که دغدغه داشتم و رسالت من به عنوان مستندساز بود، کار تولید کنم. تلاش کردم که حتی با وجود خطرات جانی که وجود داشت، بتوانم اتفاقی که رخ داده است و جنایتی که علیه بشریت رخ داده است را به تصویر بکشم. شرایط بسیار سخت بود. هم به لحاظ مادی، هم به لحاظ تولید و هم به لحاظ کار در منطقهای که من مجوز فیلمبرداری در آن را نداشتم و فقط ویزای توریستی داشتم. دوستان به من گفته بودند که هر بلایی که در اینجا سرت آمد، پای خودت است و ما تضمینی نداریم. به کمک دوست خوب هندیام که تصویربردار این کار بود، توانستیم با برنامهای مدون پیش برویم اما کمبود بودجه داشتیم و در خیلی جاها براساس بودجهمان نتوانستیم وارد شویم. بنابراین سعی کردیم که گزیده عمل کنیم. علاوه بر این خطراتی در مرز آسام بود که نمی توانستیم دوربین را آنجا ببریم و هیچ خبرنگاری نمیتوانست در آنجا تصویر بگیرد.
با اینکه همه زندگیشان را از دست داده بودند، نیروی ایمان و ایستادگی فوقالعادهای داشتند
او اضافه کرد: بعد از دیدن آوارگان و پناهجویان میانماری، ناراحتی من جنبه روحی و روانی پیدا کرد چرا که از نزدیک میدیدم که چه بالایی سر اینان آمده بود. من فیلم ساز هستم، بودجه ام محدود است اما کودکانی را میبینم که سو تغذیه دارند، افرادی که با برگ و علف زنده مانده بودند تا به اینجا برسند، کودکانی که در جنگل به دنیا آمده بودند و زنان و دخترانی که مورد تجاوز قرار گرفته بودند. این موضوع روح مرا آزار میداد اما مقاومت میکردم تا بتوانم با ساخت این فیلم، صحبتهای آنها را نمایش بدهم. هیچ ساختاری به جز ساختار گزارشی نمیتوانستم تعریف کنم. اصلا اینگونه نبود که در اینجا دنبال درام یا قصه باشم بلکه گفتم که من مشاهدهگر هستم و واقعیت هر آنچه که اتفاق افتاده است را به تصویر میکشم. بعد از پیدا کردن کمپ تلاش کردیم که به زندگیشان ورود کنیم. واقعا درد کشیده بودند و علیرغم اینکه بلای عظیمی سرشان آمده بود و همه چیزشان را از دست داده بودند، باز هم میدیدیم که نیروی ایمان و نیروی ایستادگیشان بسیار بالا بود و همین به من قوت قلب میداد. در این فیلم فقط یک خانم زیرگریه زد که شوهرش را جلویش کشته بودند. همهی آن افراد اگر چه مصیبت بزرگی کشیده بودند اما به من درس زندگی میدادند.
مسیحیان زیادی برای کمک آمده بودند/ دوست هندیام برای این مسلمانان اشک ریخت
ممکن است که بگوییم ما فیلم ساز هستیم و باید برخورد تکنیکال با موضوع داشته باشیم اما در موضوع مستند در چنین سوژههایی چنین چیزی امکان پذیر نیست چرا که اولا شما انسان هستید و با انسان هایی که مصیبت کشیدهاند ارتباط برقرار میکنید. من به کمک این انسان ها رفته ام و تعهد دارم. مسیحیان بسیاری بودند که برای کمک آمده بودند و به همین دلیل این قضیه برای من بسیار پر رنگ شد. جالب است که یک شب دوست هندوی من برای مسلمانانی که این اتفاق برایشان رخ داده بود، اشک ریخت. تمام اینها باعث شد که من نهایت تلاشم را بکنم.
ریشه اختلافات در میانمار، مسائل قومیتی است/ روهینگیها اجازه تحصیل، ازدواج و حق شهروندی ندارند
مهدی عوض زاده در پاسخ به سوال مجری برنامه مبنی بر این که چرا مسلمانان در میانمار به عنوان شهروند در قانون اساسی شناخته نمیشوند گفت: نقطه شروع کشتار مسلمانان روهینگی در میانمار، موضوع قومیتی است. پیش از آن که مساله مذهبی باشد، جنبه قومیتی دارد. میانمار قومیت های زیادی دارد و چیزی حدود 150 قوم در آن شناسایی شده است. در سال 1982 پارلمان میانمار تصمیم میگیرد که به دلیل تعدد اقوام، کار شناسایی آنها را انجام بدهد و حق شهروندی رسمی اعطا کند. در این میان بالغ بر 90 درصد اقوامی که شناسایی میشوند، حق شهروندی دریافت میکنند و حدود 9 قومیت این حق را دریافت نمیکنند که مهم ترین آنها قوم روهینگیها هستند که اتفاقا اکثرشان مسلمان هستند. اکنون در پایتخت میانمار جمعیت مسلمان و شیعه داریم که البته با محدودیتهایی روبه رو هستند. اینها به این دلیل شهروند شناخته میشوند که از قوم دیگری هستند. اقوام روهینگی در شهر آراکان در همسایگی بنگلادش زندگی میکنند که از سال 1982 به بعد حقوق شهروندی را نداشتهاند. اینان حق تحصیل، ازدواج و ... ندارند و اگر بخواهند ازدواج کنند باید مبلغی را به عنوان مالیات به دولت بپردازند. همچنین نمیتوانند بیشاز 2 فرزند داشته باشند و اجازه ساخت مدرسه یا مسجد ندارند. دولت میانمار با این اساس که آنان شهروند نیستند و حق شهروندی ندارند، چنین اجازهای را به آنان نمیدهد. به همین دلیل چیزی در حدود 80 درصد روهینگیها بی سواد هستند و اجازه تحصیل ندارند. از همان دهه 80 میلادی، موج فشار از طرف دولت و بوداییان افراطی به اینها وارد میشود که از منطقه خارج شوند. بخش زیادی از آنها به بنگلادش میروند چون مرز نزدیک تری دارد، بخش دیگری به هند میروند و بخشهای دیگر نیز به تایلند و مالزی و ... میروند.
ردپای انگلیس در رخداد اتفاقات امروز میانمار/ چین و آمریکا منافع زیادی در این منطقه دارند
کارگردان مستند «سرزمین مادری» تاکید کرد: بر طبق یک سری اسناد تاریخی، منطقه آراکان که استان مرزی میانمار است، از قرن 7 هجری قمری، منطقهای خودمختار و مستقل بوده که اکثرا نیز مسلمان بودند در ادامه و در 300-400 سال اخیر نیز این منطقه مستقل بوده و نه جز بنگلادش بوده و نه جز برمه بوده است اما به دلیل این که با این دو کشور هم مرز بوده است، تبادلات فرهنگی و نژادی داشته است. برمه همانند اکثر کشورهای جنوب غربی آسیا که مستعمره انگلیس و فرانسه بودند، استعماری بوده است. در سال 1947 و پس از جنگ جهانی دوم، هند و پاکستان و بنگلادش از استعمار انگلیس بیرون میآیند، اقدام هوشمندانه از سوی انگلیس صورت میگیرد. آنان همزمان با خروج از برمه، منطقه آراکان را ضمیمه برمه میکند و مرزبندی جدیدی را شکل میدهد. این موضوع، آغاز نقطه ناپایداری پایدار را رقم میزند. چرا که تا سالها بعد، با این خط کشی، دولت برمه تلسط بر آراکان پیدا میکند و آنان را بنگلادشی مینامد. جالب است که خرده فرهنگ هایی از هر دو کشور در آراکان وجود دارد و زبان آنان نه برمهای است و نه بنگالی است. در نهایت دولت میانمار تصمیم گرفت که آنان را جز کشور خود نداند با این ادعا که آنان بنگالی هستند. البته کشورهایی منطقه مثل چین و کشورهای فرا منطقه مثل آمریکا منافع زیادی در اینجا دارند.
تصاویری از ظلم به مسلمانان روهینگی دارم که غیر قابل پخش است
رخشانی در بخش بعدی صحبتهای خود دربارهی چرایی و دلیل خشونتی که امروز علیه مسلمانان در این منطقه شکل گرفته است، گفت: من جوابی برای این سوال پیدا نکردم. خاطرم هست در مورد موضوعی که در بوسنی و هرزگوین نیز علیه مسلمانان به وجود آمده بود، به گونهای نفرت به وجود آمده بود و هیچ کس دلیل آن خشونت را نمیدانست و برای من هم جای سوال بود. در این فیلم تصاویر بسیار وحشتناکی دارم که غیر قابل پخش است. ما در آنجا با یک میانماری آشنا شدیم که میتوانست بازهم به آن منطقه برگردد. من 3 هزار دلار به او دادم تا باموبایل خود از صحنهها فیلمبرداری کند که بعضی از آن ها در فیلم استفاده شد. تصاویر زیادی از سوختن افراد، قتل عام آنان و اعدامهایشان بود که در فیلم نیاوردم. بعد این فیلم دچار افسردگی شدید شدم و این فیلمها را کنار گذاشتم. برای خود من هم دلیل این نفرت پیدا نشد. آیا ریشه مذهبی دارد، آیا کاری انجام دادند و....
خشونت اکنون در میانمار، بسیار شبیه به جنایت داعش است/ قصد ایجاد رعب و وحشت در مردم را دارند
وی ادامه داد: بوداییها به زنان آنان تجاوز میکردند. در مصاحبه با زنان همه میگفتند که ما اجازه ازدواج نداریم، دختران زیبا را پلیس میبرد، مردان را به بیگاری میکشند و به گونهای همهشان مورد ظلم واقع شدند. شاید دلیل این اتفاق از جنبه سیاسی باشد. این خشونت باعث ایجاد ترس و رعب و وحشت میشود که دیگر اینجا نمانید و گرنه این بلا سرتان میآید. این دقیقا مانند شکل خشونتی است که داعشیها آن را انجام میدهند و بدترین جنایات را علیه انسانیت انجام میدهند. در این بعد باید بگویم که شاید دلیل این خشونت این باشد که سیاستی از پیش تعیین شده باشد، باید تسویه نژادی صورت بگیرد و اینها از بین بروند و چه بهتر که نوع و شکل این خشونت بهگونه ای باشد که بقیه نیز فقط با شنیدن آن، محل زندگیشان را ترک کنند. چه بسا افراد زیادی که فقط با شنیدن این کشتارها فرار کرده بودند.
چین منافع اقتصادی زیادی در میانمار دارد
مهدی عوض زاده در بخش دیگر صحبتهای خود دربارهی نقش دولتهای بیرونی از جمله چین و آمریکا در رخداد این اتفاقات در میانمار گفت: فکر میکنم بیشترین کشوری که منافع اقتصادی و استراتژیک در میانمار دارد، کشور چین است. چین هم مرز با میانمار است و از دهههای اخیر، سرمایهگذاریهای زیادی را در میانمار داشته است که آخرین آن خط لوله نفت و گاز است که نقطه آغاز آن شهر آراکان است. از آن جا که منابع زیرزمینی ارزشمندی در آراکان کشف شده است، چین در آن منطقه سرمایهگذاری کرده است و در دهههای اخیر منافع زیادی از چین در این مناطق بوده است. استراتژی چین تا سال 2011-2012 برای حفظ این منافع اقتصادی خود داشته است، به این شکل بوده که بیشتر نگاه نظامی داشته است. بدین معنی که یک سری نیروهای شبه نظامی که در مرز خود بودند را مسلح میکرده و آنان با ارتش میانمار درگیر میشدندو در نهایت با دولت میانمار پای میز مذاکره مینشیند. با این استراتژی سعی میکرده است که امتیازاتی را از دولت میانمار بگیرد.
ماجرای به قدرت رسیدن یک زندانی مخالف دولت با حمایت آمریکا و غرب
علاوهبر این، در سالیان اخیر، دولت آمریکا هم تمایل زیادی داشته است که وارد این منطقه شود چرا که میتواند مناطقی از آسیا را کنترل کند، از طریق اقیانوس هند دسترسی پیدا کند و ... اما در این سالها آمریکا نتوانسته بود که وارد این منطقه شود و به همین دلیل تحریمهای اقتصادی سنگینی از سوی غرب و اروپا علیه میانمار صورت گرفته بود. در سال 2011 دولت میانمار به دلیل شدت تحریمها کوتاه میآید و دولت میانمار نماینده حزب مخالف را آزاد میکند و با برگزاری انتخابات خانم سوچی را رهبر حزب اکثریت میکند. این گونه میشود که میانمار به غرب تعلق پیدا میکند.
آمریکا به دنبال ناامنی است
حال به دلیل سرمایهگذاریهایی که چین در این کشور داشته است، تمایل به صلح در این منطقه دارد تا سرمایههای آن نظیر خط لوله و سد سازیها و ... به خطر نیفتد. در مقابل آمریکا تمایل به ایجاد ناامنی در منطقه دارد. چرا که هم باعث به خطر افتادن سرمایهگذاریهای چین میشود و دست چین را از منطقه کوتاه کند و در مقابل خود او به این کشور تسلط پیدا کند. بنابراین چین تمایل به صلح در این منطقه دارد در حالی که آمریکا دوست دارد با ایجاد ناامنی و سپس ورود نیروهای امنیتی بینالمللی از جمله ناتو به این منطقه منافع چین را به خطر بیندازد. میانمار اهمیت صد چندانی برای چین دارد. چرا که دسترسی چین به تنگه مالاکا برای انتقال انرژی فقط از طریق مرز زمینی میانمار است.
فقط ایران و ترکیه برای کمک به مسلمانان میانمار پا پیش گذاشتند/ کشورهای عربی فقط شعار میدهند
کارگردان مستند «جایی برای زندگی» در پاسخ به سوال مجری برنامه مبنی بر این که آیا کشورهای مسلمان اکنون می توانند قدمی بردارند یا خیر، گفت: به نظرم این موضوع در 2 بخش تعریف میشود. بخش اولی که برای من ملموس بود، تامین نیازهای اولیه پناهجویان است که در اولویت قرار میگیرد. متاسفانه در آن زمان خیلی از کشورهای مسلمان در این زمینه کوتاهی کردند و فقط ترکیه و ایران پا پیش گذاشته بودند. تعجب میکنم که کشورهای عربی بیشتر شعار میدادند اما هیچ کمک غذایی یا دارویی صورت نگرفت. این بخش مهم است چرا که حداقل جان انسانها در این مرحله از بین نرود. در بخش دوم، کشورهای اسلامی از بعد دیپلماتیک وارد شوند و با پیگیری این قضیه، آن را از طرق بینالمللی حل نمایند. بالاخره حق این مردم چه میشود؟ به نظرم کشورهای اسلامی میتوانند با اتحاد این بخش را پیگیری کنند. این موضوع به نظرم در حد شعار مانده است و در بخش دیپلماتیک هنوز هیچ اقدام موثری صورت نگرفته است. به نظرم دلیل این موضوع این است که کشورهای اسلامی هنوز با خودشان کنار نیامدهاند. این قدر اختلافات در مسائل مختلف دامن زده شده است که اتحادی بین جامعه اسلام دیده نمیشود. این موضوع زنگ خطری است. شاید دستهای پنهانی همه را مشغول اتفاقات دیگری میکند که از آن غافل شویم. در رسانههای مجازی میشنویم که میگویند میانمار چه ربطه به ما دارد؟ یا حتی به آن ناسزا میگویند و ...
خیلی از کشورهایی که اسلامی نیستند، با دیدن فجایع میانمار به درد آمده اند
اگر در جایی به انسانی تعرض میشود و او کمکی میخواهد باید فارغ از نگاه مذهبی به آن انسان کمک کرد. بنابراین اگر به دید انسانی به آنها نگاه کنیم، در اول باید کمکهای اولیه غذایی و دارویی به آنها بشود. ایران و ترکیه قدم پیش گذاشتند و بعد از آنها کشورهای عربی هستند. حال جالب است که هندیها با این که خودشان درگیر مشکلات مردمشان است بازهم معرفت داشتند و آنها را اسکان دادند و کمک غذایی و دارویی به آنها کردند. مسلمانان باید اختلافاتشان را حل کنند و به فکر باشند. نکتهای که من با دیدن آن کمی خوشحال میشوم این است که اکنون دل خیلی از کشورهایی که شاید اسلامیهم نباشند، از دیدن این فجایع به درد آمده است و سعی میکنند که به این مردم کمک کنند.
برای کمک به مسلمانان میانمار باید مقامات سیاسی دیپلماتیک وارد شوند
عوض زاده در پاسخ به این که آیا دستگاه دیپلماسی ما منفعل عمل کرده است یا خیر و این که چهکاری باید انجام داد گفت: در سال 2012 هم دیدیم که ایران خیلی نتوانسته است قوی حرکت کند. شاید یکی از دلایل آن این باشد که کمکهای ایران بیشتر از طریق هلال احمر که یک نهاد انسانی است، صورت گرفته است. در حالی که ترکیه از طریق بالاترین مقامات سیاسی و دیپلماتیک خود و به صورت رسمی اقدام میکند. خاطرم هست که در سال 2012 که در آن منطقه حضور داشتم، خانم اردوغان به همراه چند مقام بلندپایه ترکیه وارد اردوگاهها شده بودند و محموله کمک را به دست آنان رسانده بودند. ایران چنین کاری نکرده بود اما امسال خوشبختانه محموله کمک ایران از طریق هلال احمر و با همراهی یک هیئت بلندپایه وارد بنگلادش شده است و این دولت اجازه ورود و توزیع این کمکها را داده است. از آنجایی که چین، روسیه و آمریکا در این منطقه منافع دارند، لزومی نیست که ایران حتما طرف یکی از این کشورها را بگیرد. این که ما با چین و روسیه در موضعهای دیگری، موضع مشترک داریم، لزومی ندارد که در جایی که به مردم ظلم میشود، حتما جانب چین یا جانب غرب را بگیریم. شاید بهتر باشد که ما یک موضع سومی را بگیریم و به دفاع از حقوق این مردم مسلمان مظلوم بپردازیم.
منبع: پایگاه خبری، تحلیلی حلقه وصل