پاتریشیا اوفدرهاید:
درک فیلم مستند به عنوان تجربه ای که همه در آن سهیم اند
چهارم اردیبهشت ١٣٩٥ ساعت ١٦:٢٨
اریک بارنو اولین برندهی جایزه و بورسیه ی حفظ و نشر IDA (انجمن بین المللی فیلم های مستند) در سال 1985 بود، و از آن زمان تا به حال این جایزه به افراد و گروههای برجستهای که به ثبت و انتشار تاریخ مشترکمان از طریق فیلم های مستند دست زدهاند داده شده است. بارنو برای یافتن این فیلمسازان به تمام نقاط دنیا سفر کرد، تا به داستان های آنها درباره ی وقایعی که ثبت کردند و تاثیر کارهایشان بروی زمانهای که در آن زندگی می کردند گوش کند. در نهایت حاصل این سفر به شکل کتابی به نام "مستند: تاریخ فیلم های غیر داستانی" A History of the Non-Fiction Film درآمده است. این کتاب توسط انتشارات آکسفورد در سال 1974 منتشر شد. پژوهشهای او نقطهی عطفی در تاریخ فیلمهای مستند باقی مانده است. برنده ی جایزه ی سال 2006، پاتریشیا اوفدرهاید است. او هم مانند بارنو برای بررسی وضعیت تولیدات رسانه ای و رابطهی آن با فرهنگ و همچنین تجزیه و تحلیل نقش رسانه ها در شکل گیری درکمان از تجارب مشترک به جای جای دنیا سفر کرده است. اوفدرهاید، در مقام استاد دانشگاه واشنگتن، نویسنده ای پرکار و پرورش دهنده فیلم سازان و دانشگاهیان، به طور مداوم دست به تولید منابع ماندگار برای فهمیدن فیلم های مستند در دوران متاخر زده است.
اوفدرهاید در رشتهی تاریخ تحصیل کرده و مشاهداتاش از شیوهی زندگی و وقایع گذشته را در راستای فهم شرایط سیاسی و اجتماعی جاری بکار می گیرد. با تاکیدی که بر کشف رابطهی بین فیلم و پیامدهای اجتماعی آن دارد، جایگاهاش در نقادی فیلم در 17 سالگی در دوران جنگ ویتنام شروع شد. خودش در این باره می گوید: "نقد کردن فیلم برای من همواره نقدی اجتماعی بوده است. و برای اولین بار در اینجا بود که پیچیدهگیهای بین فرهنگ و قدرت را درک کردم."
بعد از دریافت مدرک دکتری از دانشگاه مینسوتا در سال 1978، کار دانشگاهی را رها کرد تا در هفته نامه ی "در این دوران" In These Times بخش فرهنگی را بوجود آورد. هدف اصلی این هفتهنامه "شناسایی و بررسی کشمکشهای روز افزون در برابر نهادهای قدرت در جامعهی آمریکا" بود. اوفدرهاید، جهت گسترش دسترسی دموکراتیک به تولیدات فرهنگی، چگونگی شکلگیری فرهنگ مصرفی و محلهایی که می تواند در روبنای آن شکاف و مشکلاتی وجود داشته باشد را مورد مطالعه قرار داد، وی این کار را به صورت گزارشی درباره ی بررسی صنعت سرگرمی و موسسات حامی آن به انجام رساند. فیلم مستقل و ویدئو تبدیل شده است به یکی از مهمترین دریچه هایی که اوفدرهاید از طریق آن به بررسی فرایند دسترسی دمکراتیک به رسانه پرداخته است.
بعد از مجلهی "دراین دوران" اوفدرهاید در مجلهی "فیلم آمریکایی" موسسه فیلم آمریکایی سمتی را پذیرفت. او عنوان می کند: "وقتی به واشنگتن آمدم، واضح بود که به جایی آمدهام که ساختارها در دل چیزی به وجود می آید که در آن مردم رسانهها را می سازند. این ساختارها هم قدرت می بخشند و هم محدود می کنند. و برای بسیاری از مردم نامرئی هستند." اوفدرهاید از گزارشگری به سمتی فعالتر در مقام تحلیلگر سیاستهای ارتباط از راه دور برای انجمن "کلیسای متحد مسیح" ارتقا یافت، و همواره به دنبال مشاهدات دقیق و استفاده از پژوهش برای ایجاد مباحثاتی منطقی بود و بدین ترتیب توانست برای اولین بار تاثیر خط مشی و سیاستهای کلی را بر منافع عموم تجربه کند.
در اواسط دههی هشتاد میلادی، اوفدرهاید به جریانهای دانشگاهی برگشت و مقالات انتقادی بلند بیشتری نوشت. از جملهی آنها می توان به "اصلاحات منابع طبیعی و بانک های چند منظوره" ، اشاره کرد که جایزه World Hunger Media Project را برای نوشتن درباره منابع طبیعی برایش به ارمغان آورد. همچنین او دارای مقالاتی با این عنوانها نیز می باشد: "موزیک ویدئوها: تصویر یک صدا"T برای مجله ی the Journal of Communication، "ورای تلویزیون: ویدئوهای عوام در آمریکای لاتین" برای مجله ی Public Culture . او علاوه بر نوشتن و پژوهش و رسیدن به مقام استاد مدعو در دانشگاه برازیلیا، بین سالهای 95 تا 96 در فرصت مطالعاتی فولبرایت، موقعیت دانشگاهی خود را ارتقا داد و در سال 98 به استاد تمامی رسید. اما بعد از دستیابی به چنین موفقیت هایی هرگز تن به استراحت نداد. اوفدرهاید در سال 2001 مرکز رسانههای اجتماعی را در دانشگاه آمریکا بنیان نهاد. او دراینباره اینطور توضیح می دهد: "این مرکز را با همراهی رئیس جدیدمان، لری کرکمن و با تعهد به شعار "رسانه ای که اهمیت دارد" براه انداختم، چون باید تمرکزمان را روی مخاطب عام ومنتقد می گذاشتیم و البته برروی کارهای خلاقانه ای کار می کردیم که در حوزه ی مستند اجتماعی انجام می شد و همچنین باید راهکارهایی پیدا می کردیم تا مخاطب خودمان را به دست بیاوریم و راضی نگه داریم. تاکید برروی ترکیب تئوری و عمل برای یک مرکز دانشگاهی چیز غیر معمولی است، اما اوفدرهاید به سرعت این نیاز را برای پروژههای خاص خود پیدا کرد. در یکی از اولین پروژههایی که موسسه ی جان دی. و کاترین تی. مکآرتور بر روی آن سرمایهگذاری کرده بود، اوفدرهاید و دستیار همیشگیاش پیتر جازی از کالج حقوق واشنگتن، دست به مطالعهی پروندههای بسته شدهی تعدادی از فیلم های موفق مستند زدند زیاد هم با اقبال عمومی مواجه نشده بودند. آناه با استفاده از تجزیه و تحلیلهای موردی و مکالمات طولانی با فیلمسازان، تلاش کردند دلیلی برای شکست توزیع گستردهی فیلمهای مستند پیدا کنند. اما از آنجایی که او به چیز کم قانع نیست تنها به ارائه آمار و اطلاعات بسنده نکرد. در حقیقت گروهی از مجریان صنعت، توزیعکنندگان، کتابدارها، گزارشگران (گویندگان، مجریان تلویزیون) و فیلمسازان را گرد هم آورد تا دربارهی مسائلی که پژوهش مورد نظر روشن کرده بود بحثهایی جدی داشته باشند.
نتیجهی تمامی مکالمات و بررسی ها در گزارشی به این نام جمع آوری شد:"چه چیز فیلم مستند را از مخاطب دور می کند و چگونه می توان این معضل را برطرف کرد". این پروژه باعث ادامه ی تبادل نظرها و بحث ها دربارهی وضعیت تولیدی شد که مانع از توزیع فیلم های مستند بودند. یکی از قابل توجهترین پروژهها از زمان مرکز رسانههای اجتماعی (the Center for Social Media) پنجاه مستندساز بینالمللی از پنج شهر رو گرد هم آورد تا روشن کند که چه چیزی باعث می شود از محصولات حق مولفدار در تولید فیلم های مستند استفاده عادلانه شود. هدف این کار نه تنها تولید رایج فیلم های مستند بود بلکه دسترسی مطمئن به این فیلمها را برای نسلهای آینده ممکن می ساخت. انتشار "بیانیهی مستندسازان دربارهی بهترین رویکرد در قانون حق مولف" در نوامبر سال 2005 نه تنها منجر به نشر فیلمهایی مانند "فراتراز ریتم و قافیه" ،از برایان هرت، "این فیلم هنوز امتیازی نگرفته"، از کربی دیک ، و "محاکمه های دریل هانت" از ریکی استرن و انی ساندبرگ شد که از مسئله حق مولف استفاده می کردند، بلکه فیلمسازان را قادر کرد فرهنگ محدود خطکشی شدهی محلی که در آن کار می کردند را به چالش بکشند. گوردون کوین می گوید: "وقتی پت (پاتریشیا) دیدگاهاش درباره ی گرد هم آوردن مستندسازان وپس گرفتن حق خودمان از قانون حق مولف گفت، بسیار هیجان زده شدم. اما در عین حال، فکر کردم که مبارزهی بسیار طولانی خواهد بود. با این حال موفقیت بیانیه از قبل شکل فیلمسازی ما را تغییر داده است." برای مرکزی که فقط پنج سال از آغازش می گذشت شروع خوب و رو به جلویی بود.
اوفدرهاید نیز مانند بارنو کتابی با نام "فیلم مستند: معرفی کوتاه" (انتشارات آکسفورد) را در دست انتشار دارد. او همچنین فصلهای آینده در کتاب " سینمای تبعید: فیلمسازانی که فراتر از هالیوود مشغول به کارند" را نیز دربرنامه کار خود قرار دارد که توسط مایکل اتکینسون ویرایش شده و قرار است به عنوان قسمتی از مجموعه ی "شواهد قابل رویت" در انتشارات دانشگاه مینسوتا به چاپ برسد. لیست جوایز و فعالیتهای پاتریشیا بسیار طولانی است، اما تعهدش و ایمانش به پتانسیلی که رسانهها در خود دارند تا تاثیری مثبت بر جامعه بگذارند همچنان ادامه دارد. کیرکمن در مراسم قدردانی از اوفدرهاید در میان جمعی از دانشگاهیان – مراسم جایزهی استاد برتر سال 2005 - گفت: "مرکز (محل کار پاتریشیا) همواره مانند آهنربایی عمل می کند که می تواند دانشجویانی را به سمت خود جذب کند که دغدغهی رسانه و تاثیر آن بر جامعه مدنی را دارند، اینجا مکانی است برای تبادل نظر سازندگان و دانشگاهیان، و الهام و انگیزه ای برای نسل بعدی متخصصان ارتباطات". اوفدرهاید دربارهی کارهای آینده اش می گوید: "مبلغ اهدایی اخیر بنیاد فورد نه تنها به ما اجازه داده نگاهی به فعالیتهای فیلمسازی مستند بیندازیم بلکه باعث شده بتوانیم محیط رسانههای عمومیای را بررسی کنیم که می تواند بستر مناسبی برای حمایت از فیلم مستند ایجاد کند. بنابراین علاقه و دغدغه ما افق دید ما را گسترده کرده است تا بتوانیم راههایی را کشف کنیم که از طریق آنها رسانهها در محیط های باز جدیدی چون اینترنت پیشرفت حاصل کنند". برای مقالات و گزارشهای پت اوفدرهاید و منابع فیلم مستند، شرکت در فعالیتها، استفاده از حق کپی و قانون حق مولف و رسانههای عمومی به وب سایت این مرکز به نشانی www.centerforsocialmedia.org سری بزنید. اگنس وارنم برنامه ساز و نویسندهی مستقل ساکن در شهر نیویورک است.
کلیه حقوق این اثر متعلق به "مرکز فرهنگی میثاق" است.