آیا عکاسی جنگی قادر به ایجاد تغییر در دنیا هست؟
چهاردهم خرداد ١٣٩٣ ساعت ٠٨:٠٣
اختصاصی میثاق/پسری سیاهپوست با لباسهای کثیف و پاره به دیوار تکیه داده ، یکی از دستانش را روی پاهای بسیار لاغرش گذاشته، پاهایی آنقدر لاغر که انگار هر لحظه باید منتظر شکستنشان باشیم و با دست دیگرش قوطی خالی را گرفته است. او یکی از هشتصد کودک گرسنه ای بود که در ساختمان قدیمی مدرسه ای در ایالت «بیافرا» در جنوب شرقی نیجریه جمع شده بودند. عکاس معروف انگلیسی به نام «دان مک کالین» در سال 1970 از این منطقه دیدن کرده بود.
خاطره ی این پسر که وقتی مک کالین درحال صحبت با دکتری بود، دست او را گرفت، تا به امروز این عکاس را مسحور خود کرده است. او که به نتایج انسانی درگیری هایی اشاره می کند که به مرگ حدود یک میلیون غیر نظامی در اثر قحطی و جنگ منجر شد، می گوید: «فکر کردم لحظه ای است در زندگیم که می توانستم گریه کنم، می توانستم جلوی همه گریه کنم. و فکر کردم، امیدوارم این پسر از من دور شود، تنهایم بگذارد زیرا من اینکار را با او نکردم.»
این عکس سیاه و سفید از پسرک در نمایشگاهی از آثار مک کالین در جشنواره ی سالانه ی عکاسی-خبرنگاری در شهر فرانسوی پرپینان به نام «ویزا پور ایماژ» به نمایش گذاشته شده است. این نمایشگاه که تا 15 سپتامبر ادامه دارد کارهای او را در سالهای متمادی نشان می دهد، یعنی از تصاویر سربازان مرده در ویتنام گرفته تا عکسهایی از فقر در انگلستان و اخیرا هم عکسهای مناظر زیبا.
مک کالین در دهه ی هشتاد از عکاسی جنگی دست برداشت، البته به استثنای سفری که سال گذشته به سوریه کرد. او به طرز دردناکی درباره ی تاثیری صحبت می کند که تمام آن وحشتهای تجربه کرده اش، بر روی زندگی شخصی اش گذاشته است. هفته گذشته در یک بحث گروهی درباره ی عکاسی جنگی او به طور گسترده ای از چیزی به نام «شرم خاطرات» صحبت می کرد.
او می گوید: «وقتی شروع کردم دستانم را به خون رنج و جنگ آلوده کنم، بسیار سرخورده شدم. در مقابل انسانهایی می ایستادم که قرار بود جلوی چشمانم کشته شوند، مردانی که گریه می کردند، به من نگاه می کردند و امید داشتند من از مرگ آنها جلوگیری کنم. و کودکانی را شاهد بودم که از فرط گرسنگی رو به مرگ بودند. می رفتم به مرکز توزیع غذا و آنها پیش خودشان فکر می کردند که هی، مرد سفیدی اینجاست، حتما کمی غذا برایمان دارد. اما تنها چیزی که من برای آن کودکان می آوردم، دوربین نیکونی بود دور گردنم.»
بحث پرشوری بین چهار عکاس معروف و سردبیر آمریکایی «جان جی موریس» در جریان بود که این مسئله را مطرح می کرد که آیا عکاسی جنگی می تواند در وضع کسانی که رنج می کشند تغییری ایجاد کند. «دیوید داگلاس دانکان» که حالا نود و هفت سالش است و در نیروی دریایی آمریکا تبدیل به عکاس جنگی شد و برای عکسهایی که از نبردهای کره و ویتنام گرفته معروف است، گفت که او هیچ عکاسی را سراغ ندارد که دنیا را تغییر داده باشد. «ما قبل از هر چیزی عکاس هستیم، نه فیلسوف.»
موریس که با عکاسان معروفی در قرن بیستم کار کرده است از جمله «رابرت کاپا» در طول فعالیت او در مجله های لایف، آژانس مگنوم (مجله ی تخصصی عکاسی)، نیویورک تایمز و دیگر مجلات، با داگلاس موافق نبود و بحث او این بود که تصاویر شمایلی جنگ ویتنام مانند عکس دختر برهنه ای که از آتش جنگ فرار می کند قطعا تاثیر به سزایی داشته است. «آن عکس ها باعث شدند مردم متوجه بیهودگی جنگ شوند.»
«پاتریک شووال» عکاس خبرنگار فرانسوی که بیش از بیست جنگ را در سراسر جهان پوشش داده است، ادعا کرد که «عکاسی متعهد قطعا می تواند مردم را تکان بدهد»، مردمی که سیاستمداران نیز جزء آنها محسوب می شوند. می تواند باعث شود آنها عقاید خود را تغییر دهند و در نهایت چیزی را برای کسانی به ارمغان بیاورد که درحال جنگ هستند. او گفت : «ما قرار نیست جنگ را متوقف کنیم، اما می توانیم تغییراتی در سطح فردی ایجاد کنیم.»
شووال که از زخمهای زیادی در طول حرفه اش جان سالم به در برده است، با عشق فراوانی از نقش عکاسان حرف می زند که شاهد خوبی برای حوادث هستند- وظیفه ای که طبق ادعای او باید از نسلی به نسل بعد انتقال داده شود- او می گوید: «جنگ درست به اندازه ی تاریخ جهان با ما بوده است، اما عکس ها باعث می شوند مردم نگویند که من نمی دانستم چه اتفاقی افتاده. ما مردم را آگاه می کنیم. و این به خود آنها بستگی دارد که چیزی را که می بینند بپذیرند یا رد کنند، دست کم ما به آنها هشدار داده ایم.»
وقتی عکاسی به نام «لورنت وان» در استاک برای کارش در سوریه جایزه ی خبری جشنواره را برد، بحث پتانسیل های عکاسی –خبرنگاری برای شکل دادن حوادث و تغییر مسیر آنها، فراتر از این مناظره خاص رفت. او به همراه خبرنگاری به نام «ژان فیلیپ رمی» از روزنامه لوموند، گزارشی دقیق در ماه می از حاشیه شهر دمشق که در دست شورشیان بود تهیه کرد که استفاده از سلاح شیمیایی را در نبردهای سوریه بررسی می کرد.
وان در استاک که خودش چند روزی در معرض گاز اعصاب بود، بحث دیگری را در پرپینان درباره ی سوریه مطرح کرد. او و رمی تصمیم گرفته بودند نمونه های فیزیکی برای آزمایش به خارج از کشور منتقل کنند زیرا می خواستند حقیقت را ثابت کنند و مدارکی را بیاورند که حقیقت را نشان می دهد، عملی که به خاطر تخطی آنها از مرزهای خبرنگاری سنتی، نقدهایی را متوجه آنها کرده است.
مجله ی عکاسی انگلیسی از قول وان در استاک در مراسم اهدای جایزه ی جشنواره می گوید: «خبرنگاری بر روی عقیده عموم تاثیر می گذارد، و عقیده عموم، رهبران جهان را مجبور به حرکت در جهتی خاص می کنند. شاید حرف تکراری باشد، اما آدمهای زیادی هر روزه می میرند، قتل عامی در آنجا در حال وقوع است، و همین است که شغل ما را مهم می کند.»
در حالیکه واکنش جهانی در برابر استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه همچنان سرکوب می شود، حداقل در این مورد به نظر می رسد که خبرنگاران و دوربینهایشان چیزی بیش از یک ناظر بی طرف باشند و کارشان تاثیر زیادی بگذارد.
شووال گفت که این در بحث عکاسی جنگی چیزی است که آنهایی که ازشان عکس گرفته می شود خوب می فهمند. مثلا جنگجویان خط مقدم از تاثیر عکسهایشان باخبر هستند، بنابراین عکاس-خبرنگار باید سریعتر حرکت کند و انسانها را در موقعیت های طبیعی شکار کند تا این اطمینان را بدهد که آنها جلوی دوربین نقش بازی نمی کنند.
فن آوری دیجیتال و اینترنت سرعت وقوع اتفاقات را بالا برده است اما کار اولیه عکاس-خبرنگارن همچنان مثل سابق است.
او می گوید: وظیفه ی ما خوب بودن است. مردم از شما می خواهند داستانشان را تعریف کنید و مخاطب عام از شما می خواهد که آن داستان را با مهارت تعریف کنید. اگر بلد نیستید، داستان بدی از آب در خواهد آمد، در خدمت هیچ هدفی نخواهد بود. باید بتوانید کار را به نحو احسن انجام بدهید.»
کلیه حقوق این اثر متعلق به "مرکز فرهنگی میثاق" است.