شورشهای گروه بوکوحرام ادامه دارد
نیجریه غرق در خشونت
هفدهم فروردین ١٣٩٣ ساعت ١٨:٤٩
اختصاصی میثاق: خشونتهای 4 ساله ی بوکوحرام همسایه ها را در مقابل هم قرار داده، زندگی بیش از 4000 نفر را گرفته، نزدیک به نیم میلیون انسان را آواره کرده، صدها مدرسه و ساختمان دولتی را تخریب کرده و اقتصاد در رکود موجود را در شمال شرقی این کشور، که یکی از فقیر نشین ترین نواحی نیجریه است، بدتر کرده است. این شورشها و حملات که فشار زیادی به سرویس امنیتی دولت مرکزی وارد کرده اند و هیچ امیدی را باقی نگذاشته اند، حالا به دیگر مناطق شمالی نیز سرایت می کند و این خطر وجود دارد که به نیجر و کامرون نیز برسند،کشورهایی که خود ضعیف و آسیب پذیر هستند و امکانات مناسبی برای وارد شدن به این صحنه ی نبرد و مبارزه با گروههای مسلح افراطی ندارند. گروهایی که به آرامی قدرت کامل را به دست آورده و موجب فساد فراوان، عدم امنیت و افزایش اعتراضات در میان بیشترمردم این منطقه شده اند. مسئله بوکوحرام، هم چالشی جدی و هم نشانی آشکار از تهدیدات مهمتری است که امنیت نیجریه را به خطر می اندازد. اگر دولتهای مرکزی و ایالتی و منطقه ای برنامه های جامعی را برای رویارویی با عدم امنیت و همچنین ناعدالتی هایی که افزایش شورشها را درپی دارند، طرح ریزی و اجرا نکنند، بوکوحرام و یا گروهایی مانند آن به براندازی بخشهای بزرگتری از کشور ادامه خواهند داد. با این وجود، پاسخ دولت اکثرا پاسخی نظامی است و ظاهرا راهکار سیاسی جایی در این مناقشه ها ندارند.
اکثر نیجری ها امروزه از زمان استقلال این کشور در سال 1960 فقیر تر هستند و در حقیقت قربانی ناآرامی ها و عدم منابع مناسب و فساد ریشه دار در این کشور شده اند. کشاورزی که روزگاری منبع اصلی اقتصاد بوده است، امروزه در خطر است. دولت در بسیاری از مناطق کشور قادر نبوده است امنیت، جاده های مناسب، آب، بهداشت، حکمرانی قابل اعتماد و آموزش رابه درستی تامین کند. شرایط در مناطق دور شمالی به مراتب بدتر است. ناامیدی و احساس بیگانگی و انزوا باعث شده است بسیاری از مردم به گروههای «خود درمانی» مذهبی، قومی و محلی ملحق شوند که برخی از این گروها مخالف دولت هستند.
اکنون در همین محیط، گروهی به نام «بوکو حرام(به معنی آموزش غربی ممنوع است)» توسط افرادی بیگانه شکل گرفته است. این گروه فرقه ای اسلام گراست که معتقد است فساد و اسلام نادرست، کنترل شمال نیجریه را در دست دارند. این گروه و دیگر غریبه ها برآنند تا این مسئله را از طریق تاسیس دولتی اسلامی در شمال که بر اساس شریعت اسلامی متعصبانه اداره می شود، حل کنند.
اولین رهبر بوکوحرام که موعظه گر بسیار قدرتمندی به نام «محمد یوسف» بود، تمام تلاش خود را کرد تا اینکار را از طریقی به دور از خشونت پیش ببرد. با اینکه گزارشات ضد و نقیضی وجود دارد، اما روایت گروه بوکوحرام که اکنون در سراسر منطقه غالب است، این است که حدود سال 2002، کاندیدای فرمانداری بورنو، «علی مادو شریف» یوسف را انتخاب کرد تا در جنبش بزرگ جوانان از او حمایت کند و در عوض، قول داد قانون شریعت را به طور کامل در فرمانداری خود اجرا کند و در صورت پیروزی در انتخابات پست مهمی در دولت خود به یاران یوسف بدهد. شریف، چنان توافق و همکاری را با این فرقه انکارمی کند. در حالی که گروه اعتبار بیشتری به دست می آورد، مذهبی های هیئت دولت متهم به این می شدند که منابع لازم را برای گروه یوسف تامین می کنند، این در حالی است که دولت هرگز به طور کامل قوانین شریعت رادر اداره کشور اجرا نکرده است.
بعد از این اتفاقات، یوسف، بیش از قبل به انتقاد از فساد رسمی دولت پرداخت، محبوبیتش دو چندان شد و گروه به ایالتهای دیگری همچون بوچی، یوب، و کانو نیز نفوذ کرد. یک مقام ارشد امنیتی می گوید: «بعد از آنکه سیاستمداران این هیولا را خلق کردند، کنترل آن از دستشان خارج شد». سازمان SSS (سرویس امنیت دولتی)، بارها یوسف را بازداشت و بازجویی کرده است. اما هرگز نتوانسته است او را محاکمه کند و دلیلش هم دخالت چند مقام با نفوذ دولتی گزارش شده است. همچنین این اتهام بر او وارد است که کمکهایی را از ارتباطات سلافی خارجی چون اسامه بن لادن دریافت می کند که در حقیقت کمک مالی بزرگی است که به یارانش داده می شود تا امنیت، غذا و پناهگاه هایی برای آوارگان و نسل جوان بیکار تامین کند.
در سال 2009 برخوردها و درگیریهایی بین اعضای بوکوحرام و نیروهای پلیس در گرفت که به اعتراضات و شورشهای مسلحانه انجامید. نیروهای پلیس این شورشها را آرام کردند و در این بین صدها نفر از طرفداران یوسف کشته شدند و مسجد اصلی این گروه نیز تخریب شد. در این درگیریها، یوسف دستگیر شد و به نیروهای پلس تحویل داده شد و کمی پس از آن، به طور قانونی اعدام شد.
بوکوحرام، تبدیل به گروهی زیرزمینی شد و یکسال بعد حملاتی را به افسران پلیس، ایستگاه پلیس و پادگانهای نظامی آغاز کرد و در حقیقت به طور تلویحی انتقام قتل یوسف و یارانش را گرفت. سخنگوی این گروه، خواستار محاکمه ی مقصران آن اتفاق، آزادی یاران زندانی شان، و نیز بازسازی مسجد و دریافت غرامت برای کشته شدگان گروه شد. از سال 2010 مبارزات گروه رشد چشمگیری داشته است و نه نتها نیروهای امنیتی، مقامات دولتی و سیاستمداران را هدف قرار داده اند بلکه مسیحیان، مقامات مسلمان منتقد خود، رهبران سنتی، نیروهای سازمان ملل، میخانه ها و مدارس رانیز در معرض حمله های خود قرار داده اند. اخیرا، با حمله به دانش آموزانی که به مدارس سکولار دولتی می روند، کارکنان بهداشت در واکسیناسیون فلج اطفال و نیز روستاهایی که از دولت حمایت می کنند، فعالیتهای این گروه به اعمال تروریستی کامل تبدیل شده است.
در ماه مه 2013 رییس جمهور «گودلاک جاناتان» وضعیت فوق العاده در شهرهای بورنو، یوب، و آداماوا اعلام کرد و با کمک نیروهای قانونی و کمکی خود گروه بوکو حرام را از بیشتر شهرها بیرون کرد. همچنین کمیته ای را تشکیل داد تا با رهبران این گروه مذاکراتی را برای برقراری صلح برگزار کند که البته موفقیتی به دست نیاورد. در مارس 2014 مشاور امنیت ملی، «محمد سامبو داسوکی» اعلام کرد برای مبارزه با ریشه های اصلی تروریسم رویکرد نرمی را در پیش خواهند گرفت اما این مسئله هنوز مورد بحث است که این رویکرد چگونه به کار گرفته خواهد شد.
این جنبش که هرگز دارای نظام سلسله مراتبی نبوده است، این روزها بیشتر از همیشه در انزوا به سر می برد و جدا افتاده است و رهبران زیادی را در کوههای آداماوا، کامرون و نیجر دارد. رهبر دور افتاده و منزوی این گروه که فرد خشنی به نام «ابوبکر شکائو» است، احتمالا کنترل روزانه ی کمی بر روی نیروهای خود دارد و این گروه ظاهرا بیش از همیشه به بخشهای مختلفی تقسیم شده است که شامل گروه تقریبا فرهیخته ای همچون انصارا نیز می شود. تمرکز این گروه بیشتر بر اهداف خارجی است. بسیار بعید است که این گروهها که آزادانه فعالیتهای خود را پی می گیرند، به طور کامل از بین بروند مگر آنکه دولت بتواند با اجرای تغییرات اساسی در سیاست خود، حمایت زبانی و قلبی نیروهای محلی را به دست آورد و بدین ترتیب قدرت نامناسب، فساد و عقب ماندگی ها را از بین ببرد. علاوه بر آن، عدم امنیت در بیشتر مناطق شمالی ممکن است خشونت سیاسی را افزایش داده و اعتبار انتخابات 2015 را زیر سوال ببرد که همین نیز به مشروعیت دولت کنونی بیشتر آسیب خواهد رساند.
کلیه حقوق این اثر متعلق به "مرکز فرهنگی میثاق" است.