محسن اسلامزاده، مستندساز جوان مشهدی؛ آنقدر با شور و هیجان از آدمی به نام امام خمینی(ره) صحبت میکند که اگر کسی به نام امام را هم نمیشناختیم باز هم به او ایمان میاوردیم. یک جوان بیست و چند ساله، از نسلی که نزدیکترین خاطرهاش از امام به رویاهای کودکی برمیگردد، حالا اینجا در آستانه ورود انقلاب به مراحل رسانهای تردید، محکم و استوار میایستد و مدیریت فرهنگی تمام دوران بعد از انقلاب را محاکمه میکند به جرم کاری نکردن برای جهانی شدن انقلاب. به جرم نداشتن دغدغه خمینی:"بعضی وقتها با بعضی نمایندگیهای ایران در کشورهای خارجی که روبرو میشویم تردید میکنیم که اینجا واقعا متعلق به جمهوری اسلامی است؟"
اسلامزاده متعلق به نسلی است که ناکارآمدی سیستم را با توجیهات مدیریتی قبول نکردند، به کنج عزل رسانهای و انزوای شخصی هم پناه نبردند، مستقیم به میدان آمدند و خودشان مسئولیت محضور نماندن آرمانهای انقلاب ایران در مرزهای سرزمین گربهشکل ایران را به عهده گرفتند.
اسلامزاده؛ موسوی و تیم سلیم غفوری در حال آمادهسازی یک مجموعه مستند در مورد شهدای خارجی 8 سال جنگ ایران هستند. دو سال پیش برای پیدا کردن ردی از اعجاز عباس، شهید پاکستانی جنگ، راهی پاکستان میشوند، در آنجا با ممانعت سفیر وقت مواجه میشوند، اما کارشان را میکنند و به ایران میآیند. حالا در سیوهفتمین قسمت از پرونده «ایران، جان پاکستان» حرفهای او در مورد تجریه عینی حضورش در پاکستان را میخوانیم.
تسنیم: آقای اسلامزاده شما چند سال پیش با آقای موسوی و یک تیم مستندسازی سفری به پاکستان داشتید برای ساخت مستندهایی درمورد مردم آن دیار. ما حدود چند ماهی است که پروندهای با عنوان «ایران، جان پاکستان» در تسنیم شروع کردهایم.پروندهای که همانطور که از اسمش مشخص است درپی جستجو و نمایش رسانهای پیوند عمیق پاکستانیها با ایرانیهاست.خب خودتان بهتر از ما میدانید که تصور عموم مردم، مدیریت فرهنگی و رسانهای ایرانی چهقدر از واقعیت جایی به نام پاکستان دور است.پاکستانیها هنوز هم برای ما؛ آدمهایی هستند که یا در حمله انتحاری خلاصه میشوند یا در اختلافات وحشتناک مذهبی.درحالی که همه ما تازه داریم میشنویم که پاکستانیها چهقدر نزدیکند به ایران، چه کارهایی که برای ایران نکردهاند و حتی در جنگ ایران و عراق هم شهیده دادهاند.
نمیخواهم بحث را محدود کنم به جنبه خاصی، اما دوست دارم هر آنچه فکر میکنید در مورد مساله «پاکستان» از تجربیات عینی لازم است برای ما هم بگویید.
قبل از هر چیز باید بگویم که یکی از بزرگترین افتخارات ما این است که امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری ولیامر ما بودند و هستند. من در لیبی با سلفیها خیلی ارتباط داشتم. در لیبی و در آن جمع ما افتخار میکردیم که مقام معظم رهبری در مورد حرام بودن سب صحابه پیامبر اکرم (ص) و بزرگان اهل سنت فتوا دارند. باعث افتخار ما بود که رهبرمان چنین دیدی دارد یا در مقابل استکبار چنین استوار میایستد. یا مثلا امام خمینی (ره) اصلا سر شیعه و سنی بحث نمیکند بلکه دیدی وسیعتر دارد و بر جبهه جهانی مستضعفان تاکید میکند.
طرح چنین مباحثی توسط رهبران ما باعث شده که آنها احترام زیادی برای ایرانیان قائل شوند و رهبرانمان را بپرستند.وقتی ما وارد پاکستان شدیم در زمان خروج از فرودگاه، مردم تا متوجه ایرانی بودن ما میشدند، از جای خود بلند میشدند و احترام خاصی به ما میگذاشتند. علاوه بر این؛ مسلمانان و غیر مسلمانان خارجی احمدینژاد را خیلی قبول دارند. او با استفاده از تریبونهایی که داشت در واقع حرفهای رهبری را به گوش جهان رساند. غربیها بعد از امام خمینی(ره) به این نتیجه رسیدند که مقام معظم رهبری را باید بایکوت کنند و حتی اخبار منفی در مورد ایشان را زیاد رسانهای نکنند. اما در مورد احمدینژاد چنین مساله ای نبود و به همین دلیل حرفهایی که احمدینژاد میزد بسیار دیده میشد.
قله مخاطبین امام خمینی(ره) مستضعفین دنیایند
واقعیت این است ما باید مخاطبان جهانی خود را بشناسیم. در مستندسازی میگویند همیشه قله مخاطبین فیلم خود را تعریف کن. وقتی من یک فیلم درباره پشتونها میسازم، مخاطبین فیلم من پشتونها هستند اما این فیلم برای ایرانیها و دیگر اقوام افغانی نیز مورد استفاده قرار میگیرد. وقتی یک نفر بتواند فیلمی بسازد که قله مخاطبین را فتح کند به نتیجه صددرصدی رسیده است. امام خمینی(ره) قله مخاطبین خود را مستضعفان جهان قرار داد و مقابل مستکبران ایستاد. گسترهای که امام انتخاب کرد شامل کشورهای لیبی، افغانستان، ونزوئلا، بولیوی، پاکستان و هر کشور مستضعف دیگری میشود.اما مستضعفان قله مخاطبین امام بودند و حرفهای او همهجا از جمله آمریکا هم خریدار دارد. اما این ما هستیم که اعتماد به نفس نداریم و میگوئیم برخی حرفها را نباید زد.
چه کسی فکر میکرد ما در آمریکای لاتین اینقدر نفوذ پیدا کنیم. ما کتاب الحیات را به زبان اسپانیایی ترجمه کردیم اما این کتاب توزیع خوبی ندارد. اگر سیستم توزیع خوبی داشته باشیم، از این کتاب استقبال میشود. در کشورهای غربی انسانها به پوچ گرایی رسیدهاند. شاید در آمریکای لاتین و کشورهای غربی، مردمی را ببینید که شاد هستند اما در کل، جامعه ناامیدی دارند. در اسلام امید است. امید به آینده، آخرت، توجه به اجتماع و عدالت مسائلی است که اسلام را در جهان جذاب کرده است. برای مردم کشورهای آمریکای لاتین عدالت و ضد استکبار بودن بسیار مهم است و ما میتوانیم با تبیین چنین ابعادی از اسلام در این منطقه تاثیرگذار باشیم.
یک خبرگزاری هم به زبان پشتو یا اردو نداریم
اما متاسفانه در زمینه رسانهای عقب افتادهایم.بعید میدانم ما خبرگزاری به زبان اردو یا پشتو داشته باشیم. ما حتی کالای تجاری انقلابی و غیرانقلابی نداریم. ما نتوانستیم تجار ایرانی را با ساز و کارهای خارج از کشور آشنا کنیم تا آنها علاوه بر نفع شخصی باعث ترویج فرهنگ ایرانی شوند. من در ونزوئلا با سفیر وقت حرف میزدم. او میگفت تجار در اینجا نمیدانند چگونه عمل کنند. وقتی دلار گران شود برای ما تهدید است اما برای کسی که کالا صادر میکند یک فرصت است. یعنی قیمت کالای وارداتی و صادراتی ما سه برابر میشود. این فضا به نفع تجار است. افراد متدین در بین تجار ایرانی زیاد هستند. هر ایرانی که به خارج از کشور برود، خواه ناخواه فرهنگ ایرانی را همراه خود میبرد. ما میتوانیم حتی به تجار بستههای فرهنگی دهیم تا حین تجارتشان بحثهای فرهنگی را نیز مطابق با طراحی اتاق فکر ایرانی پیش ببرند. ما میتوانیم پیشنهاد کم شدن مالیات تجار را در ازای انجام کار فرهنگی دهیم و با این کار در دنیا تاثیرگذار باشیم.
ما در تولید و صدور کالاهای فرهنگی ازجمله فیلم و سریال ایرانی کارهای خوبی انجام دادیم و باعث جذب خریداران جهانی شدیم اما این کافی نیست. یکسری از فیلمهای ما با ضمیر ناخودآگاه انسانها حرف میزند اما متاسفانه هنوز به آنها توجه کافی نمیشود. برخی رایزنهای فرهنگی ما در هفته فرهنگی یکسری آثار دفاع مقدسی را برای مخاطبان خارجی پخش میکنند که مخاطبان خارجی اصلا متوجه منظور آنها نمیشوند. ما فیلم و محصولات فرهنگی زیادی داریم که میتواند تاثیرگذاری زیادی داشته باشد. برای مثال فیلم «تنهای تنهای تنها» از جمله آثار فرهنگی ماست که سعید جلیلی، دیپلمات ارشد کشور، میگوید ماحصل این فیلم از مذاکراتی که من انجام میدهم تاثیرگذارتر است. اما چه کسی متولی تکثیر این فیلم میشود؟ برای ترجمه این فیلم چه کاری انجام دادهایم؟ این فیلم واقعا دیدگاهی انسانی دارد و در دنیای کودکانه خود ساختار سازمان ملل را زیر سوال میبرد.
ما برای ترجمه آثار فرهنگی خود کاری نمیکنیم اما پاکستانیها چند موسسه خصوصی دارند که فیلمهای ایرانی را ترجمه میکنند. آثار آنها طرفداران بسیاری دارد و کارهایشان تاثیر گذار است. ما در پاکستان به طرف روستایی به نام «رجوعه سادات» در نزدیکی اسلام آباد رفتیم. در آنجا حوزه علمیهای هست که 400 الی 500 طلبه دارد. در اطراف این علما یکسری آدم سبیل کلفت و لات هم بودند. این افراد ابتدا کارهای خوبی انجام نمیدادند اما وقتی فیلم «اخراجیها» دهنمکی را دیدند تحت تاثیر قرار گرفته و توبه کرده و محافظ علما شده بودند. افرادی که زمانی سگ بازی میکردند با دیدن یک فیلم آنچنان تغییر کرده بودند که نمازشب میخواندند.
حتی «افراطیها» هم در خارج از کشور تاثیر گذار است
حتی فیلمهایی که از نظر ما کارهای فرهنگی ضعیفی هستند، میتوانند در خارج از کشور تاثیرگذار باشند. «افراطیها» فیلمی نیست که ما بپسندیم اما در پاکستان آنچنان از آن صحبت میکردند که غیر قابل تصور بود. چون در سینمای ما اخلاق حکمفرماست و فیلمها انسانی و خانوادگی هستند حتی آثار ضعیف نیز در خارج از کشور تاثیرگذار هستند. فیلم فرهنگ را منتقل میکند، نیازی به انتشار پیامهای گل درشت نیست.
ما در لیبی در خانهای اقامت داشتیم که بیش از 700 کانال تلویزیونی را میگرفت. ما باید تا قبل از اینکه سلفیها و قطریها فعالیت خود را در این کشور آغاز میکردند، شبکههای خود را در بین این 700 کانال جا میانداختیم. شبکه آی فیلم میتواند در آنجا بسیار تاثیرگذار باشد. ما باید به صورت مجانی فیلمها و سریالهای خود را در لیبی پخش میکردیم تا بتوانیم از آثار و نتایج آن استفاده کنیم. وقتی کند عمل میکنیم باعث میشود که از بوسنی بیرونمان میکنند، از تونس بیرونمان میکنند. باید در هر موقعیتی که هستیم شب و روز کار کنیم. به شریعتی میگفتند چرا این همه تلاش میکنی و شب و روز میدوی، او میگفت معلوم نیست تا چه زمانی این تریبون و قلم در دست ما باشد، پس باید کار کرد. اگر نتوانیم کار کنیم، حسرت میخوریم و حسرت خوردن هم فایدهای ندارد.
نمازشبخوانهای ایرانی باید در مورد پاکستان پاسخگو باشند
یکی از مسئولان در پاکستان معتقد بود در آخرت عدهای از مسئولان ما که نماز شب خوان هم هستند باید درباره این کشور پاسخگو باشند. ما برای موقعیتهای از دست رفته خودمان در پاکستان باید گریه کنیم. نمیخواهم بگویم که روی کشورهای عربی نباید سرمایهگذاری کرد اما اگر در کشورهای عربی از هر 10 نفر بتوانیم 2 نفر را جذب کنیم؛ در پاکستان میتوانیم از هر 10 نفر 8 نفر را جذب کنیم. ما در صورتی میتوانیم این افراد را جذب کنیم که به پاکستان برویم و کار کنیم. باید با شیعه و سنی و حتی وهابی این کشور مراوده داشت. متاسفانه پاکستان از جمله مکانهایی است که نتوانستیم در آنجا کاری انجام دهیم.
یک میلیارد اردو در جهان و حتی یک شبکه اردو زبان نداریم
اردو زبانهای شبه قاره حدود یک میلیارد نفر هستند اما ما برای آنها هیچ برنامهای نداشتیم. ما حتی یک شبکه اردو زبان نداریم. فقط شانس آوردیم که پاکستانیها انگلیسی بلدند و میتوانند از پرس تی وی استفاده کنند. هرجا دنیا اعم از ونزوئلا، اکوادور، اروپا و ... بروید پاکستانیها حضور دارند. بسیاری از تجمعاتی که در خارج از کشور انجام میشود و رسانهها روی آن مانور میدهند با حضور پاکستانی برگزار میشود. پاکستانیها ظرفیت نهفته جهان هستند. ما آنگونه که باید و شاید در پاکستان سرمایهگذاری نکردیم. پاکستانیهای زیادی در هشت سال دفاع مقدس ما حضور داشتند. ما داستانهای زیادی درباره پاکستان داریم که باید به فیلم تبدیل شود.
ماجرای اعجاز عباس، شهید پاکستانی جنگ ایران و عراق
یک خاطره درباره برادران پاکستانی تعریف میکنم که نمونه کوچکی از این دست داستانها است. دو نفر در ارتش پاکستان بودند که وقتی مظلومیت ایران را در جنگ با عراق میبینند، به ایران میآیند. آنها میخواستند به جنگ بروند اما مسئولان اجازه جبهه رفتن به آنها نمیدهند. بالاخره یک روز آنها از دست مسئولان فرار میکنند و به جبهه میروند. یکی از آن دو نفر شهید میشود و دیگری زنده میماند. اعجاز عباس نام یکی از آنهاست. ما بعد از 25 سال با آن فردی که زنده مانده است در راولپندی پاکستان مصاحبه کردیم.
مکانهایی زیادی در پاکستان به نام امام خمینی(ره) نامگذاری شده است
در پاکستان مکانهای زیادی وجود دارند که به نام امام خمینی(ره) نامگذاری شدهاند. باید در جهان بگردیم و این اماکن را ببینیم. باید شرایطی برای رفتن به نقاطی از پاکستان که نمیشود رفت، مثل پیشاور مهیا شود. با رفتن به مکانهای مختلف پاکستان باید روی مسائلی که باعث وحدت میشود کار کنیم. میتوانیم با اهل سنت درباره قاضی حسین احمد صحبت کنیم و برنامه بسازیم. شیعیان کویته و هزارهها از ما انتظار حمایت دارند. وقتی شیعیان شهید میشوند حوزه علمیه ما چه کار میکند؟ این مسلمانی و شیعهگری ماست؟ ما برای هزارهها که بیش از 100 نفر آنها در یک عملیات کشته میشوند، چه کار کردیم؟ هزارهها در سه کشور افغانستان، پاکستان و ایران مظلوم واقع شدهاند.
در پاکستان گروههایی هستند که بصورت خودجوش فرمایشات رهبری را ترجمه میکنند
کار نکردنهای ما تأثیرات منفی دارد. حتی یک موضع گیری رئیس جمهور ما میتواند آنها را امیدوار یا دلسرد کند. ما هرجا میرویم افتخارمان این است که ولی امر ما مقام معظم رهبری است. وقتی رهبری درباره سیل پاکستان پیام داد، پاکستانیها بسیار تحت تأثیر قرار گرفتند. در پاکستان گروههایی هستند که بصورت خودجوش فرمایشات رهبری را ترجمه میکنند و در اختیار مردم میگذارند. باور کنید حتی اگر ما فعالیتی انجام ندهیم دین خداوند راه خود را پیش میبرد و تنها ما هستیم که ضرر میکنیم. ما روز به روز شاهد این هستیم که اسلام جای خود را در جهان باز میکند. ما باید خودمان را به این جریان وصل کنیم. ما در پاکستان کار نکردیم اما علمای اهل سنت و شیعه به صورت خودجوش کار کردند و فرهنگ امام (ره) در آنجا گسترش پیدا کرده است. مهم این است که ما در خط باشیم.
شرکتهای خودجوش پاکستانی که فیلمها و سریالهای ایرانی را ترجمه میکنند
من ماه رمضان در افغانستان بودم. هر شبکهای را که میدیدم یا سریال یوسف پیامبر یا سریال اصحاب کهف را نشان میداد. این فیلمها حتی در لیبی نیز جای خود را باز کردهاند. شرکتهای خودجوش پاکستانی که فیلمها و سریالهای ایرانی را ترجمه میکنند حتی با شبکههای غیر شیعه صحبت کردهاند تا فیلمها از طریق آنتن تلویزیون پخش شود ولی آنها تنها به مجوز وزارت ارشاد نیاز دارند. وقتی در پاکستان بودیم، سروش فیلم تازه 10 قسمت اول «مختارنامه» را منتشر کرده بود. این پک همزمان در پاکستان به صورت اردو زیرنویس و تکثیر شده بود. آنها حتی سریالهای ما را دوبله میکنند.
پاکستان به شدت ضدآمریکایی است | میتوانیم از همین فرصت برای نفوذ ایران استفاده کنیم
وقتی ما در پاکستان بودیم هر روز در یک کشور عربی انقلاب میشد. یکی از من پرسید به نظر شما این موج انقلابها به پاکستان نیز میرسد؟ من جواب دادم چون پاکستان در حال اتلاف انرژی است، چنین اتفاقی در آنجا سخت به وقوع میپیوندد. تفرقه و اسلام افراطی در پاکستان زیاد است. در پاکستان باید افراد با یکدیگر دست برادری دهند تا بتوانند مردم را ضد آمریکاییها بسیج کنند. ما موقعیتهای زیادی در پاکستان داریم. ما حتی با نواز شریف میتوانیم کارهای مهمی انجام دهیم. مسأله کشمیر مسأله مهمی است که ما در آن با پاکستانیها همسو هستیم. پاکستانیها به شدت ضد آمریکایی هستند و ما خیلی میتوانیم در این موضوع تأثیرگذار باشیم.
ما اکنون شاهد اتفاقات خوبی در پاکستان هستیم. تعدادی از شیعیان پاکستان مجلس وحدت مسلمین را در این کشور تشکیل دادهاند. یکی از اعضای این مجلس میگفت من به لبنان رفتم و با سید حسن نصرالله دیدار کردم. او میگفت ما در لبنان با مسیحی و دروزی کار میکنیم، چطور شما نمیتوانید با برادران شیعه خود کار کنید؟ اکنون در پاکستان20 نفر از علمای مجلس وحدت مسلمین بعد از سالها کنار هم نشستهاند و با هم مذاکره میکنند. آنها حتی با وهابیها و طیفهای مختلف اهل تسنن ارتباط برقرار کردهاند. آنها برای حفظ تمامیت ارضی پاکستان و کشمیر کار میکنند. اگر در فضای پاکستان وحدت را بیشتر کنیم، اتفاقات خوبی میافتد.
ما باید جریانهای اهل سنت جهان اسلام را بشناسیم. ما 500 میلیون مسلمان با گرایش صوفیانه داریم. طالبان هم گرایشهای صوفیانه دارند. قندهار پر از زیارتگاههای مذهبی است. حتی زیارتگاهی وجود دارد که منتسب به خرقه حضرت رسول الله است و طالبان هم به این زیارتگاهها دست نزدهاند. در پاکستان قومهایی هستند که به ما خیلی نزدیک هستند. مراسمهای مذهبی خوبی در پاکستان برگزار میشود که مسلمانان زیادی از آنها استقبال میکنند. ما میتوانیم با طیفهای متعادل دیوبند ارتباط مذهبی برقرار کنیم و حتی میتوانیم با طیفهای تندرو با تکیه بر شعارهای ضداستکباری و ضدآمریکایی رابطه داشته باشیم.
منبع: تسنیم