جیمز نچوی پس از کالج به نیروی دریایی پیوست و بعد از مشغول کارهایی عجیب و غریب شد و به صورت خودآموز عکاسی را آموخت. بیش از ۳۰ سال به خشونت بارترین مکانهای جهان سفر کرد و بزرگترین کشمکشهای بشری را مستند کرد، از شورشها در ایرلند شمالی گرفته تا آفریقای جنوبی تا السالوادور، بالکان، روآندا عکسهایی رنج و سیاهی را ثبت کرد ولی از آنها برای آوردن نور و جرقهای برای تفکر و تغییر استفاده کرد. برای میلیونها بیننده عکسهای جیمز نچوی و کارهای او تعریف کننده قدرت مکاشفه آمیز عکاسی است. مصاحبه زیر در ژوئن ۲۰۱۳ و توسط نشنال جئوگرافی با او انجام شده است.
نشنال جئوگرافی: این کار خطرناک و هزینه بردار است، چقدر برای شما ارزش دارد؟ جیمز نچوی: جاهایی که من میروم میتوانید همه چیز را درست انجام دهید و باز به شما پیشنهاد میشود. چندین بار آدمهایی که کنار من بودند تیر خوردند، بعضی اوقات کشته شدند. یک بار راکتی کنار پای یک زوج نشست و منفجر نشد. وقتی که برج شمالی مرکز تجارت جهانی فرو ریخت من دقیقا زیر آن ایستاده بودم و در عین حال جان سالم به درد بردم. غیر از خطرات فیزیکی من شاهد تراژدیهای زیادی بودهام. این سنگینی زیادی برای من ایجاد کرده و من مجبورم تحملش کنم. هیچ یک از اینها فراموش نشده، چیزی است که باید آنرا بپذیرم.
ن.ج: شما بر اثر انفجار نارنجک در عراق به شدت زخمی شدید و باز به آنجا برگشتید. ج.ن: جنگ هنوز ادامه داشت و آنقدر بهبودی پیدا کرده بودم که برای پوشش برگردم. فکر میکردم داستان مهمی است. فکر میکردم هموطنان ما باید نظامی ها را بشناسند و به آنها احترام بگذارند، همینطور ارزش واقعی جنگ را درک کنند و سوالهای درستی در مورد آن بپرسند. ن.ج: هنوز عکسهای «نلسون ماندلا» که طلسم خوش شانسی شماست را با خودتان این ور و آن ور میبرید؟ ج.ن: همیشه. او در هر راه قابل تصوری قهرمان من است، شجاعت، صبر، معرفت. او بهترین کسی است که بشریت (تاکنون) ارائه کرده، او تصویر صلح است و بخشش که بدون آن صلح وجود ندارد.
ن.ج: شما برای پوشش جنگ شناخته میشوید اما همینطور به موضوعات دیگر هم علاقمند هستید. ج.ن: به مسائل اجتماعی که نیاز به حل شدن دارد و هنوز رسانهای نشده علاقه دارم. مخصوصا به مسائل سلامت در کشورهای در حال توسعه که میتواند ویران کنندهتر از جنگ باشد علاقه مندم. ن:ج: پس از (تجربه) ۳۰ سال جنگ حالا چه میدانید؟ ج.ن: میدانم که تصمیمهای ما باید با توجه به بالاترین ارزشهایمان گرفته شود نه پستترین آنها. من ارزش تحمل و احترام را یاد گرفتهام و شجاعت را. بعضی از دشمنان را باید شکست داد.
ن.ج: کشمکش عکاسی یک سفر علمی یا یک ورزش ماجراجویانه نیست، چطور آنرا کشف میکنی؟ ج.ن: من تاریخ را در لحظه درک میکنم که نانوشته و غیر قابل پیش بینی است. بنابراین عکاسی کشف ناشناخته هاست. این نیازمند داشتن ظرفیت و آگاهی دائم است. مجبورم موارد سخت و خطرناکی را رفع کنم. من بطور دائم اطلاعات حسی را جذب و پردازش میکنم و تصمیمهای سریعی میگیرم. گاهی تصمیم بر سر مرگ و زندگی است. چیزهایی هستند که تا وقتی ناآگاهی وجود دارد تغییر نمیکنند. این وظیفه اجتماعی ماست و تاثیر دارد.
منبع:نشنال جئوگرافی مرکزی فرهنگی میثاق
|