خلاصه خبر :   آقا به ما فرمودند بروید بهشت‌ها را پیدا کنید/ چون آورده سیاسی نداریم تحویل‌مان نمی‌گیرند/ خبرهای منطقه، مردم را از مادیات به فضای شهادت و ظهور کشانده است
تاریخ : 25/01/1394      ساعت: 12:39
منبع خبر: مدیر سیستم                
متن خبر
آمریکایی‌ها نه به امام حسین(ع) اعتقاد دارند، نه به معاد، ولی در نقاط مختلف دنیا هفته‌ای چند کشته می‌دهند؛ اما ما می‌خواهیم در یک فضای ایزوله در تهران با چهار تا کنفرانس، کل قلوب جوانان جهان را هم فتح کنیم! الان امام و آقا و مکتب اهل بیت(ع) این ویژگی را دارد که قلب جوانان و آزادیخواهان را فتح کند اما باید پیام را برسانیم.

گروه فرهنگی مشرق - خبر مجروحیت محسن اسلام‌زاده را در صفحه اینستاگرامش دیدم. با سید علی فاطمی تماس گرفتم و خواستم که از او برای مصاحبه فرصتی بگیرد. بگذریم که سید علی هم در ازای این کار، طلب یک مهمانی شام کرد و من هم پرداختم تا بتوانم با محسن اسلام‌زاده گفت‌وگو کنم! سید علی فاطمی هم می‌خواست برای عیادت و دیدار به خانه اسلام‌زاده بیاید. با هم قرار گذاشتیم و رفتیم.. از آسانسور کوچکی که به زحمت برای من و سید علی جا داشت به طبقه پنجم رفتیم و وارد یک آپارتمان نقلی شدیم که در یک مجتمع مسکونی پرجمعیت در غربی‌ترین نقطه تهران محل سکونت این مستندساز جوان کشورمان بود. کسی که برای ساخت فیلم‌هایش به بسیاری از کشورهای حادثه‌خیز دنیا سفر کرده است. پدر آقا محسن نماز عشاء می‌خواند. محسن  پتویی دور خودش پیچیده بود و به زحمت می‌توانست بنشیند. پیش از این که شروع کنیم از سید علی فاطمی که او هم مستندساز است و تجربیات زیادی در حوزه مستند بحران دارد خواستم وارد بحث شود و نکاتی که به ذهنش می‌رسد بگوید. پدر محسن اسلام‌زاده مهربانانه از ما پذیرایی کرد و در میان بحث جمله ای گفت که جواب خیلی از سؤال‌هایی که از محسن می‌پرسیدم و یا به شوخی جواب می داد یا به بهانه ای از سرش باز می کرد گرفتم. پدر موی‌سپید محسن گفت: "افتخار می‌کنم که پسرم در این راه قرار دارد. اگر در راه انقلاب اسلامی شهید هم شود باکی نداریم."  
 
چطور شد که وارد کار مستندسازی و خصوصاً مستند بحران شدید؟ 
اسلام‌زاده: حدود یازده سال پیش بنا به یک سری اتفاقات وارد مستندسازی شدم. اولین فیلم‌هایی که ساختم و خیلی آماتوری بود کارهایی بود که بچه ها می رفتند مناطق محروم و ما فیلم می ساختیم. به خاطر محیطی که در آن رشد کرده بودم از ابتدا دنبال فضاهای دفاع مقدسی بودم. به هر حال پدرم پیر بسیجی است و من هم در این فضا رشد کردم. همیشه در منزل ما بحث انقلاب و جنگ و امام و رهبری بود. اولین کارم که با استقبال روبرو شد، یک کلیپی با صدای دکتر شریعتی راجع به فلسطین بود که خیلی به اندازه خودش مورد توجه قرار گرفت. پخش در جشنواره «زیتون سرخ»، دانشگاهها، حتی در لبنان خیلی امیدوارم کرد. 

به واسطه آن کلیپ سفارشی به من شد برای شهدای سیستان بلوچستان. کار چند ضعف فنی داشت که بعضی‌ها هر جور می توانستند اذیت کردند. چون تصویربرداری مشکلاتی داشت، آنهایی که عقلشان به چشمشان بود نمی پسندیدند. اما من نا امید نشدم و فیلم را به چند نفر نشان دادم. کسانی مثل سید احسان اصغرزاده، نادر طالب‌زاده و حسین نیرومند. آنها گفتند بد نیست. یک فیلمکی درآمده و این به من خیلی امید داد. فیلم راجع به ده شهید نیروی انتظامی در سیستان بود که در مبارزه با کاروان های مواد مخدر شهید شده بودند. بعد از آن فیلم کم‌کم وارد این فضا شدم. مدتی رفتم کار تبلیغاتی انجام دادم که روی دوربین مسلط شوم. بعد با موسسه میثاق آشنا شدم آنها دیدند کار راجع به سیستان دارم، گفتند اگر آنجا بروی و فیلم بسازی کمکت می کنیم. در این بین با سید محسن اصغرزاده هم آشنا شدم و همکاری با هم را آغاز کردیم.

در سال 86 که سال اتحاد و انسجام اسلامی و اوج درگیریهای عبدالمالک ریگی هم بود رفتیم سیستان بلوچستان. در آنجا مجموعه هشت قسمتی از شهدای مرزبان شیعه و سنی ساختیم. بعد با هم تیم شدیم و رفتیم پاکستان، بعد افغانستان و آنجا فیلم شهدای کنسول گری را کار کردیم. کارهای مشترک با سید محسن درسهای زیادی برایم داشت. بعد رفتم لیبی و در جریان انقلاب لیبی آنجا بودم. بعد سوریه و عراق و یکی دو مرتبه دیگر افغانستان و  ونزوئلا و همه اینها 30 - 40  برنامه و فیلم مستند شد.

پس از سیستان و بلوچستان پایتان باز شد به بحران ... 
اسلام‌زاده: کسانی که دو واحد سیستان و بلوچستان و کردستان پاس کرده اند در عرصه بین المللی خیلی موفق تر عمل می کنند. دلیلش هم فکر می کنم به خاطر تعامل شیعه و سنی است که در آن مناطق وجود دارد. در این مناطق با کسانی روبرو می شوی که ابتدا به تو اعتماد ندارند  و باید بتوانی آنها را جذب کنی. به خاطر همین هاست که من هنوز ارتباطم را با سیستان و بلوچستان حفظ کرده ام و سالی یکی دو بار به هر بهانه ای می روم آنجا و این در نگاهم خیلی موثر بوده. 

چرا می روی افغانستان و پاکستان و لیبی و عراق و جنگ و بحران ... چرا همین جا در امن و آسایش فیلم نمی سازی؟  
اسلام‌زاده[با خنده]: آخه اینجا نمی گذارند فیلم بسازم... 
فاطمی[با خنده]: این هم مشهدی است. بگو دنبال کشف حقیقت می رویم...  
 
اسم عراق که می آید. خیلی ها وحشت می کنند... 
اسلام‌زاده: ما چند سال پیش بعد از اتفاقات سال 88 رفتیم خدمت حضرت آقا. آقای مجیدی  رفتند پشت تریبون و به خاطر آن فشارهایی که آن روزها روی ایشان بود گریه کردند و گفتند: یادش بخیر دوره جنگ چه حال و هوایی بود. از ریا خبری نبود. آن وقت ها بهشت بود الان همه دنبال دنیا هستند و از این حرفها. چهره آقا را فراموش نمی کنم که مهربانانه برای مجیدی سر تکان می دادند. آخرش هم حضرت آقا گفتند: آقای مجیدی الان هم یک سری بهشت ها هست، بروید آنها را پیدا کنید. من آنجا زیر لب گفتم بیا برویم سیستان بلوچستان تا بهشت را ببینی. 

الان فضای عراق هم همین طور است و فضای جهاد و شهادت است. عراق را که آدم می بیند ناراحت است که این اتفاقات برای مردم مظلوم آنجا می‌افتد. اما از منظر دیگری که نگاه می کنی می بینی حال و هوای مردم خودمان هم تحت تاثیر اوضاع عراق و سوریه تغییر کرده. حواسشان جمع شده. منتظر ظهور هستند. یک مقداری از بحث مادیات جدا شده اند. می بینند هر روز یک خبری می‌آید؛ سوریه و عراق و تازگی ها هم یمن. هر روز شهید می آورند. فلان سردار و فلان خبرنگار و فلان مستندساز و.. شهید شد. یکی از بستگان ما شغلش حسابداری است و در یک موسسه کار می‌کند، خیلی دنبال این بود که به عراق یا سوریه برود برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) که نگذاشتند برود. اتفاقا خیلی هم وضع مالی خوبی دارد [با خنده] حتی از این سید علی فاطمی پولدارتر است! ما هم سن‌مان جوری بوده که کم و بیش حس و حال دفاع مقدس و امام را درک کرده ایم و دوست داریم این فضاها را حداقل تجربه کنیم. خلاصه اگر بخواهم بگویم چه می شود که به این سفرها می روم باید گفت: بخشی از این تقدیر الهی بوده، بخشی عشق و علاقه خود آدم است و بخشی هیجان است. [با خنده] به هر حال می رویم کشورهای خارجی مثل افغانستان و هیجان دارد.  

1 - ادبیات امام خمینی دردسر دارد 2 - آوینی پدر معنوی جریان فیلمسازی مستند انقلاب است
داعشی ها از موی مصنوعی زنانه برای زن پوش شدن هنگام فرار استفاده می کنند.

ضرورت شغلی که نیست یعنی اینکه برای یک مجموعه کار کنید و به شما بگویند باید بروید آنجا فیلم بسازید؟ 

اسلام‌زاده: نه این‌طور نیست. اتفاقا در این فضاها آدم بیشتر متهم می شود می گویند این ها فیلمساز سفارشی هستند. هرچه که در حوزه انقلاب اسلامی و جهاد و شهادت و گفتمان انقلاب اسلامی فیلم بسازی می شوی پروپاگانداساز!! یکی از بچه ها می گفت حلالم کن اما من به تو گفتم فیلمساز فرمایشی! می گویم دستت درد نکند.  

با توجه به اوضاع منطقه طی چند سال گذشته افراد زیادی رفتند و این فضا را تجربه کرده اند ... 
اسلام‌زاده: یک ژانر جدید پدید آمده. یک سری از بچه ها می روند و می‌آیند و خودشان را اثبات می کنند. من یکی از کارهایی که ساختم یک تدوین‌گر حرفه ای آورده بودیم. اولش گفت من به این شرط تدوین می کنم که اسم مرا در تیتراژ نیاوری. اما بعدکه کار تمام شد و دید بر خلاف تصورش کار خوبی از آب درآمده گفت: می خواهم این فیلم را به بزرگان مستند نشان بدهم و بگویم شما این ها را به تندرو بودن و سفارشی سازی متهم می کنید؛ اما یک بار ذهنت را پاک کن و بدون غرض این فیلم را ببین. این بچه ها  کم‌کم جای خودشان را باز می‌کنند. حتی کسانی مثل سید محسن اصغرزاده با فیلم ونزوئلا به جشنواره بارسلون راه پیدا کرد. فیلم لیبی من جشنواره الجزیره رفت. آنجا از کل کشورهای دنیا آمده بودند. از دو هزار فیلم 200 تا پذیرفته شده بود و از تمام دنیا آمده بودند. می گفتند مگر تو لیبیایی هستی؟ گفتم نه. گفتند پس به تو چه ربطی دارد که رفتی آنجا فیلم ساختی؟ می‌گفتم همان ربطی را دارد که آمریکایی ها می آیند همه جا فیلم می سازند. به ما هم همان ربط را دارد. من رویم زیاد است و مصاحبه می کنم و شاید کمی شناخته شده باشم اگر اساتیدی داریم مثل احسان اصغرزاده یا مرتضی پایه‌شناس و... که کم مصاحبه می کنند. نمی آیند در رسانه خودشان را مطرح کنند اما کارهای خیلی خوبی می سازند. 

حالا واقعا حمایت می شوید؟ 
اسلام‌زاده[می خندد]: طی دو سه سال اخیر، چون اوضاع اقتصادی مملکت خراب است و مردم به اندازه کافی مشکل دارند ما هم انتظار آنچنانی نداریم. اما بعضی اوقات خیلی اوضاع و احوال خراب می شود. ما چون در عرصه سیاسی کار نمی کنیم و آورده سیاسی نداریم بعضا تحویلمان نمی گیرند. 

1 - ادبیات امام خمینی دردسر دارد 2 - آوینی پدر معنوی جریان فیلمسازی مستند انقلاب است
جلسات ذکر اهل تسنن در عراق

 اینکه به شما بگویند شما بروید عراق و ما هم پشتیبانی امنیتی و اقتصادی می کنیم. 
اسلامزاده: وارد بحث خوبی شدی. عمدتا کسانی که اعتقاد به کار فرهنگی و رسانه ای داشته باشند خیلی کم هستند و عموما این تیپ کارهای فیلمسازی و عکاسی را قبول ندارند. می گویند این ها توی دست و پا هستند، اگر اتفاقی بیفتد جواب خانواده هایشان را چه بدهیم. رسانه ها فشار می آورند. ولی اصلا توجه ندارد که ما باید نسبت به اتفاقاتی که می افتد هم قرائت خودمان را داشته باشیم و هم یک قرائت دقیقی داشته باشیم. شاید اگر بگوییم قرائت خودمان می گویند دوخبرنگار در عراق داریم دو خبرنگار هم در سوریه و آنها همه اتفاقات را پوشش می دهند و در بخش های مختلف خبری هم می‌بینیم. 

این فایده ندارد، ما به نگاه دقیق و عمیق نیاز داریم. من رفتم عراق گفتم می‌خواهم از اهل سنتی که  ضد داعش می جنگند فیلم بسازم. روز اول هم رفتم کاظمین بعد از کاظمین رود دجله است و آن طرفش منطقه اعظمیه و حرم ابو حنیفه و به همین دلیل به پل روی دجله می گویند جسر الائمه یعنی پل ائمه و سال ها و قرن هاست که مردم در این منطقه باهم زندگی می‌کنند. حتی یک بار هم به زائرین حرم امامین کاظمین علیهما السلام  حمله تروریستی می شود و  مردم می افتند در آب و تعداد زیادی آنجا شهید می شوند و اهالی اهل سنت منطقه که در آنجا بودند خودشان را می انداختند در آب  و شیعیان را نجات می دادند. در همین جریان تعدادی از آنها هم شهید شدند. 

من یک عکس گذاشتم در شبکه های مجازی و نوشتم اینجا زندگی مسالمت آمیز است. یکی از بچه های خودمان زیرش نوشت در عراق شیعه و سنی آنقدر هم دیگر را می کشند که دارند تمام می‌شوند. متاسفانه اطلاع رسانی صحیح نشده است و در کشور خودمان بعضی ها اینطور فکر می کنند. رفتم در عراق به یکی گفتم سنی سراغ داری که با تروریست ها بجنگد؟ یکی از دوستان گفتند چه مدلی می خواهی؟ ما هم بچه شهرستان متوجه نشدیم که دارد ما را سر کار می گذارد. گفتم مدل خاصی نمی خواهم فقط بتواند خوب حرف بزند. گفت من خودم کلی دنبالش گشتم پیدا نکردم از شدت تبلیغات رسانه های مخالف ما ذهنیت جوری ست که کسی که خودش وسط جنگ بوده خبر ندارد در اطرافش چه می گذرد. بعد رفتیم سراغ خبرنگار یکی از شبکه های تلویزیونی عراق در صلاح الدین در مقرشان گقتیم سنی سراغ داری گفت سراغ دارم اما نمی دانم می شود یا نه دیگر ما نا امید شدیم وداشتیم وسایلمان را جمع می کردیم برویم که فرمانده همان مقر آمد. گفتیم اهل سنت سراغ داری که با داعش بجنگد؟ گفت صاحب همین خانه بغلی. یک خانه ی بزرگی کنار مقر بود. گفت این رئیس قبیله شِمِّری است. اسمش شیخ صباح است. با 350 نیرو ضد داعش می جنگد. گفتیم مصاحبه می کند؟ گفت بله. ماندیم و یک فیلم 30 دقیقه ای از او و افرادش ساختیم. شیخ صباح رئیس طایفه شمری یکی از بزرگترین طوایف عراق است. خودش لباس رزم می پوشد و به همراه نیروهایش می رود در مناطقی که درگیری هست. با شیوخ اهل سنت هم برای مبارزه با داعش صحبت می کند. داعشی ها هم را که می گیرند اول می‌آورند پیش او چون زمین و منطقه را کاملا می شناسد و می داند باید چه کند. مستند بعدی  هم یکی دیگر هم از بچه های پیشمرگه کرد است که اسمش "عمید آراس" است. یک فرمانده پیشمرگه کرد که با داعش جنگیدند. این ها همه چیزهایی است که ما از آنها غفلت کردیم. 

این فیلم‌ها کجا پخش می شوند؟ 
اسلام‌زاده: بنا داریم پخش اولش را بدهیم شبکه افق بعد هم شبکه‌های مختلف تلویزیونی مثل شبکه پرس تی‌وی و بعد شبکه های عراقی...

یعنی آن طرف هم پخش می شود؟ 
اسلام‌زاده: خودم یک کانال هایی زدم که بدهم به شبکه الغدیر. یا از طریق اتحادیه رادیو تلویزیون های کشورهای اسلامی که شبکه های زیادی زیرمجموعه اش هستند پخش کنیم.  

1 - ادبیات امام خمینی دردسر دارد 2 - آوینی پدر معنوی جریان فیلمسازی مستند انقلاب است

چطور شد درباره اهل سنت ایران فیلم ساختی؟ 
اسلام‌زاده: یک بار رفته بودم پیش یکی از مسؤولان. قاضی حسن احمد تازه فوت کرده بود. بمب گذاری هزاره هم تازه رخ داده بود. گفتم از قاضی حسین احمد فیلم بسازم یا هزاره های کویته را بسازم. گفت این ها را ول کن بیا با موضوع اهل سنت ایران فیلم بساز. من هم حمایت مالی می کنم. رفتیم تحقیق کردیم چطوری فیلم را بسازیم. گفتیم یک اهل سنت از خارج کشور بیاوریم این خودش بگردد و ما اوضاع را از دید این ببینیم. از مصر یک خبرنگار آوردیم. 11 هزار کیلومتر را در 46 روز رفتیم. او جلو بود و ما از او فیلم می گرفتیم. با بزرگان اهل سنت با فرهیخته هایشان با مردم صحبت می کرد. با هر کس دلت می خواهد برو صحبت کن. حتی با چند نفر از تروریست ها که داخل زندان بودند صحبت کرد و فیلم گرفتیم. 

فیلم که تمام شد پرس تی وی گذاشت در یوتیوب. قبلا "سنی در ایران" را به زبان انگلیسی در اینترنت سرچ می کردی تصاویر نا خوشاندی می آمد که ضد انقلاب تبلیغ می کرد. الان وقتی سرچ کنی، فیلم اهل سنت ایران با بیش از صد و سی هزار بازدید می‌آید. شبکه های مختلف پخش کردند. شبکه خبر، مستند، افق، پرس تی وی، العالم، و شبکه های خارجی پخش کردند. یکی از این روحانیون معروف که اغلب در تلویزیون هم صحبت می‌کند به من زنگ زد. گفت من فیلمت را دو – سه بار کامل دیدم. باورم نمی شدکه مردم شیعه و سنی در کشورمان انقدر به هم نزدیک شدند. منظورم این است که وقتی ما بیکار بنشینیم و بگذاریم برای ما روایت کنند فیلمسازان، خبرگزاری ها و شبکه های ماهواره ای با نگاه خودشان اینکار را می کنند و تبعا در تاریخ چیز دیگری از جنگ عراق، سوریه، ونزوئلا یا اتفاقات افریقا ثبت خواهد شد. لازمه جلوگیری از جعل تاریخ این است که آدم های خودمان بروند و فیلم بسازند. 

فاطمی: یک چیزی را شروع کرد وسطش فراموش شد. سؤال این بود که چرا و برای چه می روی؟ این روایت و قرائت گفتمان انقلاب در جنبه های مختلفش اهمیت زیادی دارد. سؤال دیگر این بود که حمایت می کنند یا حمایت نمی کنند. در جامعه ما یک مُدی هست که همه غر بزنند، بگویند مسؤولان حمایت نمی‌کنند این مُد به کنار که بگوییم: بسم الله الرحمن الرحیم مسؤولان کارشان را درست انجام نمی دهند. در این زمینه واقعا درست کارشان را انجام نمی دهند. دلیل عمده هم این است که اصلا نمی دانند باید چکاری انجام دهند و به حرف چهار تا آدمی هم که استخوان ترکاندند گوش نمی دهند. ما مشهدی ها می گوییم سوراخ دعا را گم کردند. بله سفارشی‌ساز هست در مملکت. در همه دنیا هست. همه دولت ها و حاکمیت ها پروپاگاندا می‌کنند. درست یا غلط کاری با آن ندارم. اما پروپاگاندائیسم در یک جای آرام و استودیوی خوب و شرایط ایده‌آل انجام می‌شود. ولی کسی که جانش را کف دست می‌گیرد. کلی هم منت می کشند. اما محسن اسلام‌زاده وقتی می خواهد فیلم بسازد کلی باید طرح بنویسد، توجیه بیاورد و تلاش کند که به آن بنده خدایی که آنجا به عنوان مدیر و مسؤول نشسته بفهماند که این برای تو خوب است. اگر می‌خواهی گفتمان خودت را تبلیغ کنی و بگویی بر حقی روشش این است. قاعده بازی رسانه این است. باید اینطور فیلم بسازی. من حاضرم بروم فیلم را بسازم. خطر دارد خطرش با من. من به این گفتمان و به این روش اعتقاد دارم. به این رویکرد اعتقاد دارم و حاضرم جانم را بابتش بدهم. فقط تو جلوی من را نگیر. اکثر بحثی که در جلسات تصویب اتفاق می افتد از این جنس است. کسی به محسن اسلام‌زاده زنگ نزده است که آقا محسن بیا برو عراق. بعد محسن بگوید نه حاجی من کار دارم و او بگوید نه حتما باید بروی و محسن بگوید حالا چقد می دهید. اصلا از این خبرا نیست. کسی مثل محسن اسلام‌زاده باید کلی زحمت بکشد که وقت بگیرد از یک مسؤول تا طرحش را ارئه کند. آخر هم تعهدنامه پر کند که هر اتفاقی برایش افتاد گردن خودش است.

او چه توجیهی دارد که نفرستد؟

1 - ادبیات امام خمینی دردسر دارد 2 - آوینی پدر معنوی جریان فیلمسازی مستند انقلاب است
سید علی فاطمی، مستندساز بحران

فاطمی: 
همیشه دیکته ننوشته غلط ندارد من دم این آسانسور که معطل بودیم یک لحظه نهیبی خوردم که چقدر خلوت است. کسی نیست. این آدم تیر خورده، ترکش خورده، خون ریخته، تا لب مرگ رفته، اما هیچ کس سراغش نمی‌آید. حالا اگر این به قول بچه ها شربت شهادت را نوشیده بود الان اینجا شلوغ بود، دسته گل بود که می‌اوردند، مسؤولان می آمدند می رفتند. پیام های تبریک و تهنیت و تسلیت و چه و چه. کما اینکه دیدیم در مواردی که پیش آمده. لیکن این به محض این که خوب شود نه این آدمی ست که بند شود در خانه و نه آنها آدمی هستند که بگویند گوش بدهیم به حرفهایش. قصه همان است و تکرار خواهد شد. دوباره محسن اسلام‌زاده برود بنشیند پشت در دفترها نوبت بگیرد. بنشیند طرح آماده کند توجیه کند توضیح بدهد که برای حرفی که شما می خواهید بزنید من حاضرم جانم را بدهم. فقط بگذارید بروم حرف را درست بیان کنم.  

اسلام‌زاده: البته درباره من شرایط فرق می کرد. خیلی آمدند و احوالپرسی کردند.  

چه کسانی آمدند؟ 
اسلام‌زاده: رئیس اتحادیه رادیو تلویزیون های کشورهای اسلامی تشریف آوردند. آقای مرتضی شعبانی، رئیس مرکز مستند حقیقت. آقای مؤمنی شریف رئیس حوزه هنری مدیران شبکه افق و خبرگزاری ها و جاهای مختلف دیگر. 

من جوابم را نگرفتم که چرا نمی فرستند؟ 
فاطمی: چون دردسرش کمتر است.
اسلام‌زاده: یک بنده خدایی آمده بود از تنش زدایی حرف زده بود و یکی گفته بود اتفاقا این تنشی که به وجود می‌آید مقدمه تمدن سازی است. در عرصه کار خودمان یک مسؤولی مثلا کار و زندگی خودش را در پاکستان انجام می دهد هیچ دردسری هم ندارد. حقوق دلاری هم می گیرد. دو تا پوستری، چیزی هم به عنوان کار فرهنگی پخش می کند و تمام. کسی هم بیشتر از این از او انتظار ندارد. اما اینکه خبرنگار و فیلمساز بخواهد برود آنجا و خونی از دماغش بیاید یا او را بدزدند یا دوربینش گم شود یا شهید شود، همه این ها توبیخ دارد، دردسر دارد. وزارت خارجه باید بیفتد دنبالش. خلاصه گفتمان امام خمینی(ره) دردسر دارد... 

کاری که شما می کنید برآمده از گفتمان امام خمینی(ره) است؟ 
اسلام‌زاده: من فکر می کنم رنگ و بوی گفتمان امام(ره) را دارد. چون می رود و می خواهد نهضت هایی که هستند را شناسایی کند تقویت کند. ببیند این ها کی هستند. می رود ونزوئلا ببیند کی هستند. جنبش اسلامی که در لیبی بود چرا در سوریه علیه ما علیه جبهه مقاومت می جنگد. یکی از خبرگزاری های مشهور کشورمان یک روز دیدم خبر زده که "برنارد لوی" فیلسوف و اندیشمند معروف فرانسوی از انقلاب لیبی فیلم می سازد. من که خودم آنجا بودم می دانستم او چه صهیونیستی و پیشقراول غرب است. زنگ زدم گفتم برای شما ننگ است که خبر را اینطور زدید. سریع خبر را برداشتند. آنها می دانند چه کسی را بفرستند بعد می آید مردم و مسئولین کشورش را مطلع می کند که لیبی این است حتی او فراتر از این کار را کرده بود. شورای انتقالی لیبیایی را او برده بود فرانسه. وقت گرفته بود از رئیس جمهور فرانسه. او یک صهیونیست است که با خیلی از جنبش های اسلامی هم عکس دارد و رفته این کارها را انجام داده. یا مثلا پسر قذافی در شهر زنتان لیبی دستگیر شد. شهر زنتان مثل شهر ورامین خودمان است ما رفتیم آنجا نیمچه مسافرخانه‌ای داشت. خبرنگاران خارجی همه ریخته بودند غیر از ایرانی ها. اکثرا اروپایی و چینی و روسی و ... ما شب اول روی کاناپه در لابی خوابیدیم شب بعد ما اتاق داشتیم و اروپایی‌ها روی زمین می خوابیدند. در آن سرما مثل یک کارگر هم کار می کردند. فکر می کردیم این ها به خاطر چی می آیند آنجا در آن شرایط سخت. حتما برای آنها ارزشی دارد. ما آنجا فیلم گرفتیم مصاحبه های خوبی از هماهنگ شد. گفتیم حاضریم این را بفرستیم طرابلس و از آنجا هم طهران که مصاحبه را واحد مرکزی خبر پخش کند. خبرنگارهای ما که نبودند. بعد دیدیم از مسئولین رسانه ای خودمان کسی اصلا دنبال اینها نیست. یکی از جاهایی که ما افتخار کردیم به ایرانی بودنمان جایی بود که خبرنگارهای بی‌بی‌سی به ما احترام می گذاشتند. وقتی فهمیدند ما تیم فیلمسازی از ایران هستیم، می گفتند ما خبرنگاریم و اینها دارند فیلم می‌سازند. وقتی با کسی که پسر قذافی را دستگیر کرده بود مصاحبه کردیم در را قفل کردیم و خبرنگار بی‌بی‌سی پشت در ایستاده بود و منتظر بود مصاحبه ایرانی ها تمام شود بعد او بتواند صحبت کند.

1 - ادبیات امام خمینی دردسر دارد 2 - آوینی پدر معنوی جریان فیلمسازی مستند انقلاب است

اما ظاهرا آنها بهره برداری بیشتری می کنند چون پشتیبانی می شوند!  
اسلام‌زاده: قطعا. ما نفت داریم اما تا وقتی توان فراوری کردن آن و تبدیل به مشتقاتش را نداشته باشیم و بخواهیم خام فروشی کنیم چیزی گیرمان نمی آید. در عرصه رسانه هم همین طور است. الان داریم به جایی می رسیم که رصدمان خوب شد و این ها را می‌آوریم پالایش می کنیم. تبدیل به محصولاتی مثل رمان، فیلم، کتاب، سفرنامه می‌کنیم. نیروی انسانی خوب و متعهد داریم. کم کم آموزش می بینند. امیدوارم آینده خوبی داشته باشیم. 

 فکر می کنید بچه ها در حوزه فیلمسازی مستند بحران و جنگ دارند رشد می کنند؟
اسلام‌زاده: بچه ها دارند بین المللی حرف زدن را یاد می گیرند بعضی ها با اولین فیلمشان موج ایجاد می کنند. حتی در جشنواره های خارجی که میانه خوبی هم با ما ندارند دیده شده است. 
 
دوباره می‌روید؟ 
اسلام‌زاده: حالا باید ببینیم چه می شود. فضای شهید و شهادت در زمان جنگ هم یک جوری بود که طرف وقتی مجروح می شد دوباره بر می گشت به خاطر اینکه یک گفتمانی شکل گرفته بود برای خانواده برای پدر و مادر که این باید رسالتش را انجام دهد و همه با اطرافیان با او همراهی می کردند. الان هم باید کمی برای خانواده ها جا بیفتد که امثال من وظیفه شان رفتن است. تا ببینیم خدا چه می خواهد. 

مسؤول خبرنگارها در بغداد آمد پیش من و گفت یکی از مسؤولان سفارت با من دعوا می کرد می گفت این خبرنگارها و فیلمسازها چرا جلو می روند؟ اتفاقی بیفتد، مجروح شوند شهید شوند، اسیر می شوند چه کسی می‌خواهد پاسخگو باشد؟ حالا بعد از مجروح شدن من  هم احتمالا او را بازخواست می‌کنند. باید پیه این را به تن‌مان بمالیم.

یک رایزن فرهنگی داشتیم که خیلی معتقد و انقلابی بود در دوران مأموریتش دخترش را از دست داد. مأموریتش در کشور خطرناکی هم بود. به او گفته بودند این طرف و آنطرف بروی می کشنت. گفته بود بگذار بکشند. آمریکایی نه به امام حسین(علیه السلام) اعتقاد دارد، نه به معاد، نه به حضرت ابوالفضل(ع)، ولی در نقاط مختلف دنیا هفته ای چند نفر کشته می دهند. الان هم ادعای کدخدایی می کند، ما هم می خواهیم در یک فضای ایزوله در تهران با چهار تا کنفرانس کل قلوب جوانان جهان را هم فتح بکنیم! الان امام(ره) و آقا و مکتب اهل بیت این ویژگی را دارد که قلب جوان‌ها و آزادیخواهان را فتح کند اما باید پیام را برسانیم. هر جا که خبر بهشان رسیده گل کرده. مثل نیجریه. این کار هم بدون تنش و اتفاق ممکن نیست. چون فردا یک کتاب درست و حسابی درباره اسلام در فلان کشور توزیع شود آنها به سفارت اعتراض می کنند. همین آقای قدیری ابیانه را برای چی از مکزیک برداشتند. به خاطر انتشار یک کتاب. این کار تبعاتی دارد که باید بپذیریم. آقایان دیپلمات، آقایان فرهنگی و مسؤولان محترم که در خارج از کشور کار می کنید اجازه بدهید بچه هایی که یک رزومه‌ای دارند، یک کاری کرده اند، وارد عمل بشوند و در مراحل بعد یک سری از بچه هایی که عشق شهادتند بیایند آموزش ببینند، سازماندهی بشوند بعد اعزام شوند. 


1 - ادبیات امام خمینی دردسر دارد 2 - آوینی پدر معنوی جریان فیلمسازی مستند انقلاب است
رائد ریسان 

فاطمی: 
چرا ما تولید آدم نداریم؟  
اسلام‌زاده: داریم.
فاطمی: خیلی کم داریم.
اسلام‌زاده: نه این طور نیست به نسبت خوب داریم.  
فاطمی: به نسبت می‌گویم کم داریم.  
اسلام‌زاده: البته اگر منظورتان نسبت به آنچه باید باشد بله ولی نسبت به برخی کشورها ما در این زمینه عملکردمان بد نیست مثلا نسبت به لبنان ... 
فاطمی: لبنان؟ لبنان یک کلیپ می سازد به کل صدا و سیمای ما می ارزد. یا عراق یا یمن. انصارالله اناشید درست می کنند مو به تن سیخ می شود. ما چرا تالیف نداریم؟ نهایتا اگر زحمت بکشند تصویر بردار خوب در بیاید. از کار تدوین دربیاید. مولف چرا کم داریم؟ 
اسلام‌زاده: باید انقدر کمّی کار بکنیم تا استعداد ها پیدا شود. باید انحصار گرایی شکست شود. من نباید جلوی کسان دیگر را بگیرم که بیایند انحصار مرا بشکنند و بشوند مستند ساز بحران. در این زمینه ها یک کم باید کمّی تر کار کنیم ولی حساب شده. در همین راه می بینیم که کسی با نام مرتضی پایه‌شناس می آید فیلمی ناتمام برای دخترم سمیه را می سازد و در دنیا حرف دارد برای خودش اما چون موضوع منافقین است نمی‌گذارند دیده شود یک سند علیه منافقین است.  یک آدم بی طرف این فیلم را ببیند می گوید این ها تروریست هستند. آدم های بدی هستند. دیگر از این بهتر چه می خواهیم اما نمی شود سه تا بکاری سه تا هم برداشت کنی. باید 20 تا بکاری تا بتوانی یکی برداشت کنی. باید کمّی تر کار کنیم.  

فاطمی: نسبت این رسالت با آوینی چیست؟ 
اسلام‌زاده: آوینی پدر معنوی جریان فیلمسازی مستند انقلاب است. منتها او خیلی حساب شده تر و با یک پشتوانه عظیم علمی و فلسفی آمده در دل کار و یک برآیند ماندگاری شده. وقتی دنبال آرشیو می گردیم می بینیم فیلم های مستندی هستند با بهترین تصویر برداری. رفتند در فاو تصاویر سینمایی گرفته اند با بهترین نریتورها اما فیلم ماندگار نشده. چرا صدها فیلم جنگ ساخته شده ولی ماندگار نشده. قطعا به خاطر نگاهی که آوینی دارد، قطعا به خاطر فضاهای متفاوتی که دارد فیلم های آوینی ماندگار شده. یا سید ابراهیم اصغر زاده که آمده مستند قصه‌گو را به ما نشان می دهد. اینها از کجا می آید؟ رسم بر این بوده یک سری آدم می آمدند در سینمای مستند به دید سینمای تجربی نگاه می کردند بعد یکی، دو تا فیلم می ساخته و وارد سینمای داستانی می شده. ولی ابراهیم اصغر زاده یک رابطه برعکس را برقرار کرد. می رفت با حاتمی‌کیا و مرحوم سیف الله داد تجربه سینمایی می‌کرد سینما هم خوانده بود. بعد می آمد آن تجربه را در سینمای مستند خرج می کرد.

1 - ادبیات امام خمینی دردسر دارد 2 - آوینی پدر معنوی جریان فیلمسازی مستند انقلاب است
 
الان ظاهرا فیلم مستند یک فیلم دم دستی به حساب می آید. با یک هندی‌کم معمولی با حداقل امکانات و هزینه می شود فیلم ساخت. بدون توجه به تکنیک‌های فنی و توانایی های فیلمساز... 
اسلام‌زاده: سید ابراهیم اصغرزاده 10 – 15 سال پیش گفته بود آینده سینما از آن سینمای مستند است. دلیلش هم این بود که انقدر سطح جلوه های بصری و سینمایی  بالا می رود که مردم اشباع می شوند و به دنبال حقیقت می‌گردند و آنجاست که سینمای مستند می تواند جای خودش را پیدا کند. ما در کشور خودمان تست زدیم و شد. سریال مستند شهید باقری با عنوان «آخرین روزهای زمستان» برای اولین بار از فیلم های داستانی آمار بینندگان بیشتری دارد. این نشان می دهد که اگر در این عرصه سرمایه گذاری شود و کار شود قطعا می توانیم بهره برداری بیشتری کنیم. یا فیلم دیگری مثل فیلمی ناتمام برای دخترم سمیه. مسئله دیگری که برای فیلم مستند هست ممیزی است که باید اعتماد بیشتری به مستندساز بشود. فیلمی ناتمام برای دخترم سمیه خیلی نکات داشته که با سیاست صدا و سیما قابل پخش نبوده اما اعتماد کردند به فیلم و نتیجه ش را هم دیدند. اگر با مردم جدی صحبت نکنیم و بخواهیم صرفا با حرف و شبهات تزئینی و پز و ادا به شبهات جواب بدهیم مردم را از دست می دهیم.  

فاطمی:
 صدا و سیما هم مثل بقیه جاهاست کار نکردن خیلی بی دردسر تر از کار کردن است.  
اسلام‌زاده: الان رئیس جدید آمده و انتظار داریم کارهای متفاوت و جدی ببینیم.  

به عنوان یک مستندساز بحران چه توقعی از تلویزیون دارید؟ 
اسلام‌زاده: در "فیلمی ناتمام برای دخترم سمیه" راهپیمایی علیه جمهوری اسلامی دارد. پرچم شاه دارد. تصاویر داخلی سازمان مجاهدین دارد. این ها چیزهایی است که عموما از تلویزیون پخش نمی شود. اما تلویزیون اعتماد می‌کند به فیلمساز و می گوید در این فیلم به مسائل مربوط به منافقین پاسخ داده شده. پخش می شود و نتیجه خوبی هم می‌گیرد. ما به این اعتماد نیاز داریم برای اینکه با خیال راحت کارمان را بکنیم.  

کار ناتمام دارید ؟ 
اسلام‌زاده: برنامه ام این بود که یک مستند بلند با سه اپیزود بسازم. اپیزود اول شیخ صباح رئیس قبیله سنی اپیزود دوم عمید آراس فرمانده کرد پیشمرگه سنی ضد داعش اپیزود سوم رائد ریسان که او هم به همراه نیروهای اهل سنت تکریت را فتح می کند. که در اپیزود سوم روز اول من و رائد ریسان با هم مجروح شدیم و نتوانستیم به بحث اهل سنت و فتح تکریت برسیم و باعث شد آن فیلم قبلی دو اپیزود شود و این یک فیلم مستند کوتاه ازش در بیاد. حالا باید دوباره این ها را تدوین کنیم.  


برایش مهمان رسید. دو نفر از دوستانش آمده بودند عیادت. آنها هم فیلمساز بودند و می رفتند عراق و جاهای دیگر برای ساخت مستند. محسن اسلام‌زاده هم دیگر خسته شده بود و حال نشستن نداشت. نخواستیم بیش از این مزاحمش شویم. اجازه گرفتیم و خداحافظی کردیم. 


كليه حقوق اين اثر متعلق بهhttp://www.Misagh.netميباشد.
هرگونه تقليد و نقل مطالب بدون ذكر منبع ممنوع می باشد.