خلاصه خبر :   برای کسانی که هنوز فیلم اخیر الکس گیبنی به نام سکوت در خانه ی خدا را ندیده اند، باید بگویم که این فیلم شاهکار دیگری است که برنده ی جایزه اسکار شده است.
تاریخ : 23/05/1394      ساعت: 22:06
منبع خبر: مدیر سیستم                
متن خبر
اگر درباره ی جایگاه الکس گیبنی به عنوان یکی از مهمترین مستندسازان معاصر شکی وجود داشت، فیلم سکوت در خانه ی خدا (Mea Maxima Culpa: Silence in the House of God ) قطعا همه ی آن شک و تردیدها را برطرف کرد و جایگاه این کارگردان را محکمتر نمود. گیبنی با کار در حوزه های بحران اقتصادی، ماجرای «مری پرانکسترز» و جنایتهای اتفاق افتاده در افغانستان، ثابت کرد که می تواند داستانهای پیچیده را انتخاب کند و آنها را به گونه ای افشاگرانه و سرگرم کننده بازگو کند. در زیر مصاحبه ی بن آنوین (از مجله ی  DocGeeks) با الکس گیبنی می خوانیم:

برای کسانی که هنوز فیلم اخیر الکس گیبنی به نام سکوت در خانه ی خدا را ندیده اند، باید بگویم که این فیلم شاهکار دیگری است که برنده ی جایزه اسکار شده است. این فیلم به بررسی نقش کلیدی واتیکان در پرونده ی رسوایی سوء استفاده از کودکان می پردازد و درباره ی سکوتی حرف می زند که واتیکان وقتی با انبوهی از مدارک دال بر درست بودن و همه گیر بودن این مسئله در کلیسای کاتولیک مواجهه می شود، اختیار می کند. این فیلم که بیشتر درباره ی سوء استفاده از کودکان ناشنوا در یک مدرسه ی شبانه روزی کاتولیک در آمریکاست، قهرمانان خود را همین کودکان قرار می دهد، یعنی کسانی که با قدرت تمام ایستادند و برای عدالت جنگیدند، حتی با وجود آنکه هرآنچه و هر آنکس که به آن ایمان داشتند آنها را از این کار منع کردند.

مجله: شما قطعا ایده های زیادی برای ساختن فیلم دارید، پس چه چیزی شما را به سمت ساخت این فیلم کشاند؟

الکس گیبنی: همیشه مسئله این نیست که فکر کنم وای این همان فیلمی است که برای ساختنش زندگیم را می دهم و حالا دارم می سازمش. گاهی فرصت خیلی اتفاقی سر راه شما قرار می گیرد. بعضی از دوستانم واقعا مشتاق بودند درباره ی این موضوع فیلمی بسازند، بنابراین من به سراغ موضوع رفتم، و تحقیق کردم ببینم آیا این همان موضوعی است که من دلم بخواهد درباره اش فیلم بسازم. صادقانه باید بگویم من مدتها درباره اش فکر کرده بودم چون من در یک خانواده ی کاتولیک بزرگ شده ام و این مسئله واقعا اهمیت فراوانی داشت. سوال مطرح شده برای من این بود که آیا چیز تازه ای درباره این موضوع بود که من بتوانم مطرحش کنم، زیرا در حال حاضر هم فیلمهای زیادی بر اساس این موضوع ساخته شده بودند، وقتی مطمئن شدم که داستان جنبه های زیادی دارد شروع به کار کردم. 

مجله: ساختار فیلم ظاهرا خیلی شبیه فیلمهای جنایی از کار در آمده است.

الکس گیبنی: من می خواستم که اینطوری به نظر برسد. می دانستم می خواهم داستان خصوصی مدرسه را با داستان بزرگ پشت صحنه ی آن ترکیب کنم و نشان بدهم که ارتباطی بین این دو وجود دارد. اما وقتی تمام جوانب آن را در نظر گرفتم و وقتی در اتاق تدوین بودم، خیلی بیشتر حس فیلمهای جنایی نسبت به این فیلم پیدا کردم و در همین جا بود که متوجه شدیم با این فیلم دقیقا مثل یک فیلم جنایی برخورد کنیم. در این لحظه بود که ما دیگر به دنبال پول نبودیم بلکه به دنبال سکانسهای این حادثه بودیم. به همین دلیل با مردی شروع می کنیم که در حال تایپ نامه ای به پدر مورفی است، زیرا مدارک پیدا شده برای فرایند فیلم خیلی حیاتی هستند. تکه هایی از مدارک و اسناد کنار هم جمع شدند تا داستانی را بگویند و ما نیز با تکه های کوچکی از اطلاعات آغاز کردیم، درست مثل فیلمهای جنایی، که با این دوسوال آغاز می شود چه کسی مسئول بود و چه کسی آنرا را مخفی کرد.

مجله: آیا فیلم حین مرحله ی تدوین تغییری هم پیدا کرد؟

الکس گیبنی: البته. من با تدوینگر حرفه ای به نام «اسلون کلوین» کار می کنم که مسئولیت نسخه ی نهایی فیلم تماما برعهده اوست. سختترین بخش کار پیدا کردن تعادل درست بین داستان بزرگتر و داستان کوچکتر درون آن بود. برای مدت طولانی وقتی فیلم را به اشخاص نشان می دادیم، کاری که همیشه می کنیم، همه می گفتند ما هردو داستان را بسیار دوست داریم اما آنها واقعا خوب در کنار هم قرار نگرفته اند. پس کار ما به واقع خیلی سخت بود که بتوانیم کاری کنیم دو سوژه در کنار هم قرار بگیرند و باهم کار کنند. 

مجله: آیا سکانسهایی بودند که مجبور بودید حذفشان کنید.

الکس گیبنی: بله، سکانسهای دوست داشتنی خیلی زیادی را حذف کردیم از جمله دو تا سکانس عالی در ایرلند. اجتناب ناپذیر بود اما واقعا از دست دادنشان خیلی سخت بود.

مجله: خب می توانید سکانسهای حذف شده را روی دی وی دی که بیرون می دهید اضافه کنید.

الکس گیبنی: قطعا اینکار را خواهیم کرد.

مجله: وقتی دارید با مواد و موضوعاتی کار می کنید که به طور بالقوه تا این حد باعث خشم و انزجار می شود، آیا اصلا هیچ زمانی بوده است که این مسئله شخصا روی شما تاثیر روانی بگذارد؟

الکس گیبنی: بله قطعا تاثیر می گذارد حتی با اینکه من تنها کسی نیستم که هرروز با صحنه هایی که فیلم گرفته ام سروکار دارم. من با تدوینگرم اینطوری کار نمی کنم که همیشه بالای کار حضور داشته باشم. ما درباره ی یک سکسانس حرف میزنیم، و این تدوینگر است که آنها را کنار هم می چیند، سپس من آن را تماشا می کنم و دوباره درباره ی آن بحث می کنیم. تدوینگر در این مرحله از کار واقعا با کار طاقت فرسایی مواجه است.

مجله: چطور با بازسازی ها مواجهه می شدید؟

الکس گیبنی: آنها همیشه باهم تفاوت دارند، همواره باید فکر کنید بهترین راه برای بازگوکردن داستانتان چیست. در مورد فیلم سکوت در خانه ی خدا، خاطرات آشکاری وجود داشت که تقریبا شبیه خاطرات جمعی بین همه ی پسران بود. من حس کردم که این خاطرات باید به گونه ای متفاوت تجربه شوند، زیرا در غیر اینصورت مخاطب نمی توانست قدرت آنها را حس کند. همچنین، این دغدغه وجود داشت که ارتباطات درون اجتماع کاتولیک چگونه نشان داده شود مخصوصا برای جامعه ی غیر کاتولیک.  باید قابل لمس و واقعی به نظر می رسید نه اینکه فقط درباره اش حرف زده شود. راستش را بخواهید چیز عجیب قدرتمندی درباره ی مکالمه ی بین افراد ناشنوا در یک اجتماع کاتولیکی  وجود دارد. انتخاب روش مواجهه با داستان بیشتر بر پایه ی این واقعیت بود که تجربه ی آنها خیلی شبیه چیزی بود که در فیلم وحشت اتفاق می افتد بنابراین من فیلم را با این سبک فیلمبرداری کردم.

مجله: وقتی از زاویه ی دید قربانیان و قدرت عجیب آنها به فیلم نگاه می کنم در نهایت واقعا حس می کنم فیلم تاثیر گذار و فوق العاده ای ساخته اید.

الکس گیبنی: از این بابت خیلی خوشحالم. این پسرها قهرمانان واقعی هستند. بعضی افراد ممکن است نگاه خصومت آمیزی به به فیلم داشته باشند اما این پسرها چیز خاصی در خود داشتند که برای ما خیلی اهمیت داشت و ما واقعا می خواستیم جنبش و مبارزه ی آنها را جشن بگیریم. پیدا کردن تعادل درست در مرحله ی تدوین واقعا سخت بود. من مصر بودم این فیلم این حس را در مخاطب ایجاد کند که بله، کاری هست که شما به عنوان مخاطب می توانید انجام دهید.  این پسرها واقعا با کارشان تفاوت بزرگی را ایجاد کردند و باعث تغییر شدند.

مجله: مردم اغلب شما را به عنوان مستندی سیاسی می شناسند اما وقتی به کل آثارتان نگاه می کنیم می بینیم که موضوعات متنوعی را پوشش داده اید از جمله موضوعات ورزشی، و مباحث ضدفرهنگی دهه ی شصت. آیا اینکه روی موضوعات مختلف کار کنید برایتان اهمیت زیادی دارد؟

الکس گیبنی: قطعا همینطور است در غیر اینصورت دچار فساد و پوسیدگی می شوم و ممکن است فقط تبدیل شوم به یک سخنران سیاسی صرف. من در مقابل این ایده مقاومت می کنم که مرا یک فیلمساز سیاسی می نامند، اگرچه من علاقه ی زیادی به مبحث قدرت دارم، اما بیشتر  با رویکرد اخلاقی به این مسئله نگاه می کنم، یعنی فساد و سوء استفاده های موجود در حیطه ی قدرت را مورد بررسی قرار می دهم. همچنین ساختن فیلمهایی درباره ی ورزش یا موسیقی و یا موضوعتات ملایم تر نیز برایم مهم است زیرا چنین کارهایی در نهایت منجر می شوند به نوعی تاثیرگذاری ارزشمند بر روی فیلمهای سیاسی جدیتر و البته برعکس.
 

مجله: آیا اساسا همشه به دنبال داستان انسانی هستید؟

الکس گیبنی: دقیقا، زیرا اگر غیر از این باشد، کار تبدیل می شود به یک اثر شعاری که به دنبال دادن پیامهای اخلاقیست. در فیلم تاکسی به سمت تاریکی (Taxi to the Dark Side)، راننده ی تاکسی واقعا آنقدرها در فیلم حضور ندارد زیرا متاسفانه جان خود را از دست داده است، اما این فیلم داستانی درباره ی راز یک قتل است و بیننده مدام برمیگردد به داستان اصلی یعنی اینکه چه بلایی سر راننده آمد زیرا تمرکز اصلی فیلم بر روی این نکته است. همواره اخباری درباره ی میزان کشته ها و زخمی ها در حوادث می شنوید اما وقتی درباره ی مرگ یک انسان که شما از نزدیک می شناختیدش صحبت می شود، موضوع خیلی تاثیر گذار تر و احساسی تر می شود. این باعث می شود تمرکز بیشتری داشته باشید و چهارچوبی برای داستانتان پیدا کنید. فیلم سکوت در خانه ی خدا، بدون حضور مردان ناشنوا در مرکز توجه فیلم، تبدیل می شود به یک سخنرانی درباره ی کلیسای کاتولیک که از نقطه نظر فیلمی اصلا جذابیتی ندارد. فیلمها باید به دنبال داستان باشند. درباره ی داستان باشند.

مجله: به عنوان آخرین سوال دوست دارم این را مطرح کنم که حرف و حدیثهای فراوانی درباره ی یکی دیگر از پروژه های شما در جریان است، یعنی فیلمی درباره ی قهرمان دوچرخه سواری، لانس آرمسترانگ، آیا پیشرفتهایی که اخیرا در باره ی این موضوع داشته اید تاثیری روی روند ساخت فیلمتان درباره ی این ورزشکار گذاشته است؟  

الکس گیبنی: البته که تاثیر گذاشته است. من در تمام دوران بازگشت او به عرصه ی ورزش به دنبال او بودم اما وقتی اداره ی بازرسی کل تحقیقاتی را درباره ی او آغاز کرد، مجبور شدیم پروژه را کنار بگذاریم. ولی در حال حاضر داریم برمی گردیم به پروژه. تصمیم داریم مصاحبه های جدیدتری بگیریم، و شخصا نظرم این است که فیلم بسیار قدرتمندی از کار در خواهد آمد.

منبع: docgeeks.com

كليه حقوق اين اثر متعلق بهhttp://www.Misagh.netميباشد.
هرگونه تقليد و نقل مطالب بدون ذكر منبع ممنوع می باشد.