خلاصه خبر :   هرهفته ایمیلهای زیادی دریافت می کنم و افراد زیادی از سراسر دنیا از من می پرسند چگونه می توانند یک عکاس خبری شوند. سوال سختی است و متاسفانه پاسخ آسانی برایش وجود ندارد.
تاریخ : 16/11/1393      ساعت: 16:11
منبع خبر: مدیر سیستم                
متن خبر

مقدمه:

هرهفته ایمیلهای زیادی دریافت می کنم و افراد زیادی از سراسر دنیا از من می پرسند چگونه می توانند یک عکاس خبری شوند. سوال سختی است و متاسفانه پاسخ آسانی برایش وجود ندارد. احتمالا هرکدام از ما که الان مشغول این کار هستیم یک راه برای عکاس-خبرنگار شدن داریم. با این وجود، من کنجکاوی در این باره را می فهمم و می دانم که ابهامات بسیاری در این حوزه وجود دارد. مردم می خواهند بدانند آیا بهتر است در دانشگاه به تحصیل این رشته بپردازند، یا در یک دوره آموزشی شرکت کنند، و یا فقط کافی است وارد میدان شده  و رزومه ای از عکاسی برای خودش درست کند و آیا بهتر است با یک آژانس عکاسی کار کنیم یا با یک بخش رسانه ای و یا اصلا مستقل عمل کنیم. از کجا شروع کنیم؟ چه کاری انجام بدهیم؟ اصلا امکانش هست؟ چقدر طول خواهد کشید؟ چقدر پول برای شروع کار نیاز دارم؟

باز باید بگویم که یک جواب قطعی نمی توان به این سوالها داد. با این حال، می توانم کمی درباره ی تجربه ی شخصی خودم در این باره بگویم و افکار و عقایدی را که در طی این سالها به دست آورده ام با شما در میان بگذارم. اما لطفا هرچه من می گویم به عنوان وحی منزل به حساب نیاورید، اینها فقط داستانها و پیشنهاداتی هستند که شاید به برخی از شما کمک کنند قدم در مسیر عکاسی خبری بگذارید و آغاز کنید.

آیا من به اندازه کافی عکاس خوبی هستم؟

احتمالا نه. اما افسرده نشوید مثل هرچیز دیگری در زندگی، این را هم باید یاد بگیرید. چشم من بهتر از چشم بقیه نیست، فقط وقت زیادی را صرف نگاه کردن از طریق کادر عکاسی به اطراف کرده ام و این تنها راز موجود است. مثل خیلی چیزهای دیگر در زندگی، عکاسی چیزی است که باید یادگرفت نه استعدادی جادویی که به بعضی افراد داده شده. این خبر خوبی است زیرا به این معنی است که شما هم می توانید به خوبی ما یا حتی بهتر از ما باشید.

اولین کاری که باید بکنم چیست؟

اولین قدم این است که کمی وقت بگذارید، جدا به خودتان و به اینکه واقعا چه می خواهید فکر کنید. آیا این همان چیزی است که واقعا واقعا می خواهید؟ آیا می دانید که خودتان را وارد چه کاری می کنید و اینکار چگونه زندگیتان را تحت تاثیر قرار خواهد داد؟ کمی زمان بگذارید و به چیزهایی فکر کنید که احتمالا در این کار خواهید دید و تجربه خواهید کرد و به این فکر کنید که آنها چه تاثیری ممکن است بر زندگیتان بگذارند. وقتی همه ی آن چیزهایی را در نظر گرفتید که نمی توانید از کنارش به راحتی بگذرید، یکی از اذیت کننده ترین فیلمها و یا صحنه هایی را ببینید که در زندگی با آن مواجه شده اید، و شدت آنرا صد برابر کنید.  بعد از آن است که تازه شروع می کنید به اینکه ببینید دیدن چنین صحنه هایی در زندگی واقعی چه حسی به شما خواهد داد.

در نظر بگیرید چه حسی خواهید داشت وقتی به خانه برگردید، با دوستانتان دور هم جمع شوید و از تجربیات خود برایشان تعریف کنید با اینکه می دانید آنها هرگز هیچ تصور واقعی از آنچه بر شما گذشته ندارند. به این فکر کنید که این حس چقدر شما را از آنها دور خواهد کرد. فکر کنید به اینکه این مسئله چقدر می تواند عزیزانتان را تحت تاثیر قرار دهد.

کمی وقت بگذارید و واقعا درباره ی زندگی عکاس-خبرنگاران تحقیق کنید و بدانید هر روزشان چطور می گذرد. چند کتاب بخوانید که نوشته ی کسی است که اینکار را قبلا انجام داده و یا در حال حاضر مشغول انجام آن است. چند فیلم و مستند ببینید. (در چند ماه آینده لیستی از فیلمها و کتابهایی که در این زمینه ممکن است به دردتان بخورد را می گذارم)

تصوری که از زندگی یک عکاس خبری دارید را بردارید، 50 درصد احساساتش را کم کنید و 200 درصد ناآرامی و استرس به آن اضافه کنید.

حالا اگر هنوز هم فکر می کنید که می خواهید با خبرنگار شدن خود، تغییری در جهان ایجاد کنید و فکر می کنید که می توانید بدون اینکه خودتان را بکشید و یا یک الکلی دائم الخمر شوید، جهان را تغییر بدهید پس می توانیم قدمهای بعدی را برای شما توضیح بدهیم.

تمرکز:

بله شما دریک مقطعی از کارتان یاد خواهید گرفت که چطور فوکس لنزتان را تنظیم کنید اما اول باید یاد بگیرید ذهنتان را فوکس نگه دارید. شما قبل از آنکه قدمی فراتر بگذارید، باید درباره ی چیزهایی که می خواهید مستند کنید خوب فکر کنید. اگر در هفته هایی که صرف خودیابی می کنید، به این تصمیم رسیدید که نمی خواهید کل زندگیتان، خانواده و کشورتان را برای اینکاراز دست بدهید، به این فکر کنید که در کشور و محل زندگی خودتان چه موضوعاتی را میتوانید مستند کنید. این بهترین کار برای کسی است که می خواهد وارد کار خبرنگاری بشود، به حیاط پشتی تان بروید و از آن همان جا و همین الان شروع کنید.

اگر تصمیمتان این باشد که به سرزمینهای دور بروید، به این فکر کنید که چگونه از پس هزینه های سفر بر خواهید آمد و وقتی رفتید چه بلایی سر آپارتمانتان خواهد آمد و تکلیف قبوض، دارایی ها و چیزهای دیگر چه می شود. اگر همسری دارید، یا نامزدی، حیوان خانگی، ماهی، و یا هرچیز دیگری شبیه اینها، حالا وقت این است به این فکر کنید که این تصمیم شما چه تاثیری بر روی آنها خواهد گذاشت.

چقدر طول خواهد کشید؟

من این بخش را قبل از قسمت "اینکارچقدر پول در خود دارد" آوردم زیرا این دو در کنار هم هستند اما اینکه از این حرفه  چقدرمی توان پول در آورد بستگی به این دارد که چقدر زمان می برد تا از اینکار حقوقی دریافت کنید.

وقتی کار عکس گرفتن را شروع کردم با ادیتورعکسی آشنا شدم که خیلی حرفه ای و با تجربه بود و نصیحتهای جالبی به من کرد و داستانهای زیادی برایم تعریف کرد. یک روز یادم هست، همان اوایل سونامی، در یک کافی نت کوچک در جنوب سریلانکا داشتم تلفنی با این خانم حرف می زدم. به خاطر فروش عکسهایم خیلی حالم بد بود  واو به من گفت: "برای یک عکاس خبری به طور متوسط پنج سال عکاسی تمام وقت طول می کشد  تا بتواند اولین عکسهایش را به فروش برساند و پنج سال بعد از آن هم طول می کشد تا بتواند از طریق عکاسی خرج زندگیش را دربیاورد". بعد از آن بود که فهمیدم خیلی از ماجرا پرت هستم. وقتی به عقب و به دیگر عکاسان نگاه می کنم و فرازو نشیبهای خودم را می بینم، هر چه بیشتر متوجه می شوم که جمله ی او تقریبا درست است.

مسئله این است که این شغل به طرز غیر قابل باوری سخت است و هر لحظه از لحظه ی قبل رقابت جویانه تر می شود زیرا جهان پر شده از دوربینهای دیجیتال ارزان و با کیفیت و هزاران انسانی که خواهان این شغل هستند. به این، مسئله ی صنعت چاپ و نشر که هر روز در حال تغییر است، آژانسهای عکاسی و ناشرانی که هیچ پولی به عکاسان نمی دهند را نیز اضافه کنید، در نهایت به این می رسید که شغل بسیار سختی را برای خودتان انتخاب کرده اید.

 
اینکار چقدر پول در خود دارد؟

 
در اینجا با سوال سختتری مواجه می شویم. من هنگام شروع کارم، دوسال در آسیا با حقوق ماهیانه ی 200 دلار کار می کردم. در آن روزها تکیه ام بیشتر روی لطف و مهربانی مردم بود، مردمی که همیشه سپاسگزارشان خواهم بود. سه سال اول کاریم با یک دوربین دست دوم و ارزان کار کردم و فقط عکسهایی با فرمت جی پی جی می گرفتم زیرا پول کافی برای خرید یک هارد خارجی نداشتم تا بتوانم بک آپی از تصاویر خامم بگیرم. خیلی سخت بود و کمبود هزینه به نوعی منو مدام به عقب می راند اما از طرفی دیگر، همین چیزها به من یاد دادند چطور از منابع موجودم استفاده کنم که همین مهمترین عامل در پیشرفت حوزه ی کاریم شد. در اینجا بخشی از افکارم را در این باره با شما در میان می گذارم.  

من هرگز نمی توانستم در هتلهای لوکس اقامت کنم بنابراین همیشه در مسافرخانه ها و در مناطق فقیرنشین و با محلی ها زندگی می کردم. هرگز پولی برای استخدام  مترجم یا راننده نداشتم بنابراین مجبور بودم همه جا پیاده بروم و با همه نه ارتباطات کاری بلکه ارتباطات دوستانه برقرار کنم. در طول سونامی، وقتی عکاسان انتشارات بزرگ به آن منطقه هجوم آوردند و همه ی اتاقها را اشغال کردند، من مجبور بودم روی کف زمین اردوگاههای آوارگان  بخوابم. د رعراق، من همانجایی می خوابیدم که سربازان پیاده نظام می خوابیدند و هرگز جایی در کنار خبرنگاران مطبوعات، هتلها، و یا خبرنگاران ارشد نداشتم که این برخلاف اکثر خبرنگارانی بود که در آنجا کار می کرد. 

تصمیماتی می گرفتم که اساسا به دلیل عدم منابع مالی بود ولی در نهایت به نفع من تمام شد  و به من این فرصت را می داد تا تجربیاتی داشته باشم که دیگران از آن محروم بودند. در آن صورت بود که می توانستم ارتباطی شخصی و قوی با سوژه ی خودم ایجاد کنم که در عکس بازتاب پیدا می کرد. انتخاب خودم بود که به این روش ادامه بدهم حتی با اینکه دیگر درامد پایینی هم ندارم. 

 
راز چیست؟

 
از نظر من واقعا فقط دو عامل مهم در فرمول موفقیت در حوزه ی عکاسی خبری وجود دارد.در اینجا هرکدام از آنها را توضیح می دهیم:

1)   عکسهای عالی بگیرید:

اگر این شغل را می خواهید، چاره ای جز این ندارید که عکسهای استثنایی بگیرید. عکاسان خیلی زیادی  هستند که می آیند و می روند و اکثر عکسهایشان اسنپشات هستند.  اگر مثل یک عکاس هنری خوب از سوژه های خبری عکس بگیرید، دیگر خود را جدا از جمعیت خواهید دید و کار متفاوتی خواهید کرد.

گرفتن عکسهای استثنایی که می شود به عنوان هنر در نظرشان گرفت درهای زیادی را به روی شما باز خواهد کرد. در جاییکه عکاسان مطبوعاتی یا عکاسان مستقل اسنپ شاتهایی (تصاویر ثبت شده ی لحظه ای) می گیرند که  روزنامه ها منتشر می کنند، یک عکاس هنری (فاین آرت) این شانس را دارد که کتابچه عکاسی چاپ کند، نمایشگاه برگزار کند، در دانشگاهها سخنرانی کند، وبسایت خودش راه اندازی کند و طرفدارانی برای خودش دست و پا کند. هرکسی می تواند عکس اسنپ شات بگیرد، اما خلق هنر کار هرکسی نیست و زمان می برد ( و البته که من نمی گویم همه عکاسان مطبوعاتی اسنپ شات می گیرند، خیلی از آنها در واقع هنرمندان فوق العاده ای هستند).

 
2) وقت صرف کنید:

 
عکاسان خبری زیادی بوده اند که با اولین بخش این فرمول خوب کار کرده اند و یاد گرفتند که تصاویر استثنایی خلق کنند. اما متاسفانه، بسیاری به این نقطه رسیده اند و وقتی دیده اند مردم دنبالشان نیستند و قرار نیست از این طریق پولی به دست بیاورند، به این نتیجه رسیدند که تلاششان بیهوده است.

زمان می برد عکسهایتان دیده شود. برای من که مسئله ی یادگرفتن طراحی وبسایت بود تا از این طریق بتوانم وبسایت خودم را خلق کنم و حتی مهمتر اینکه همزمان با پیشرفت کارهایم، آنرا مدام به روز رسانی کنم. با یک سایت شروع کردم و سپس هر سال بیشتر شد. دوستانم مجبورم کردند وبلاگی درست کنم که درنهایت اینکار را کردم و اولین کسی شدم که وبلاگی مخصوص عکاسی خبری و عکاسی جنگی ایجاد کرده است. حتی این کار نیز زمان زیادی برد تا انجام شود. من ماهها تمام وقت روی پست ها و نظرات کار می کردم و بیش از یک سال طول کشید تا پستهای من به طور مرتب در اولین صفحه ی گوگل ظاهر شوند. 

 
تحصیلات آکادمیک در رشته ی عکاسی خبری/ عکاسی یا جهان واقعی/ تجربه ی در میدان بودن؟

درست است که تحصیلات همواره از اهمیت زیادی برخوردار است، اما اکثر عکاسان خبری معتقدند این حرفه ایست که خیلی سخت می شود آنرا در کلاسهای درس آموزش داد و باید واقعا در دنیای بیرون یاد گرفته شود. من با این نظر موافقم، با این وجود، من همواره از عکاسان جوان می خواهم که اگر پول و زمان کافی دارند، علاوه بر تجربه ی دنیای واقعی  حتما به دنبال تحصیلات آکادمیک نیز بروند. اگر هرکدام از این دو را نادیده بگیرید هر چیزی را که برای موفقیت در کارتان لازم دارید یاد نخواهید گرفت. خبر خوب اینکه منابع فوق العاده ای برای مطالعه و یادگیری به صورت آنلاین وجود دارد پس اگر پول زیادی ندارید اما از تعهد و پشتکار خوبی برخوردار هستید، می توانید خیلی چیزها را خودتان یاد بگیرید. من لینکها و داستانهای بیشتری را در وبسایتم خواهم گذاشت که می دانم برای شروع عکاسی خبری بسیار کمکتان خواهد کرد.

من دو شاگرد کارگاهی داشتم که با مدرک عکاسی خبری از مدارس معروف و معتبری در آمریکا و پاریس فارق التحصیل شده بودند. به عقیده ی من این شاگردان، آموزش خوبی در حوزه ی عکاسی خبری در آن مدارس نداشتند، مخصوصا با توجه به زمان و هزینه ای که صرف کرده بودند. یکی از آنها به من گفت چیزهایی که در دوره ی فشرده ی هفت روزه ی من یاد گرفتند خیلی بیشتر از دوره ی یکساله ای بود که در خارج و تحت برنامه ی آکادمیک یادگرفته بودند که همین به من اطمینان داد که شرکت در کارگاههای عکاسی راه بسیار خوبی برای دانش آموزانی است که تازه می خواهند قدم در این راه بگذارند. 

 
منبع: zoriah.net

كليه حقوق اين اثر متعلق بهhttp://www.Misagh.netميباشد.
هرگونه تقليد و نقل مطالب بدون ذكر منبع ممنوع می باشد.