اختصاصی میثاق/ گروه بحران: ارتش میانمار موسوم به تاتمادو در بیشتر سالهای بعد از استقلال قدرت را در این کشور در دست داشته است. بعد از دههها حکمرانی ارتشیها، حالا، دولتی نیمه ملی به روی کار میآید. نسل جدید رهبران ارتشی و دولتی نقش بسیار موثری در سرعت بخشیدن به انتقال قدرت بر عهده داشتند، طوری که فراتر از تصور همگان بود. با این حال، سوالات اساسی زیادی مطرح میشوند، سوالاتی درباره نیات تاتمادو، دخالت مداومش در سیاست و اقتصاد و اینکه در چه بازه زمانی خواهد پذیرفت که تحت کنترل قدرت ملی قرار بگیرد. تغییر شکل از ارتشی با قدرت تام به دولتی که محدودیتهای قدرتی دموکراتیکی خواهد داشت، قطعا این ارتش را با چالشی عظیم روبرو خواهد کرد.
درک نقش سازمانی تاتمادو بسیار تحت تاثیر حضور این ارتش در مبارزات ضد استعماری میانمار و تجربههای اولیه بعد از استقلال قرار دارد. رهبران همین مبارزات ارتش میانمار را به وجود آوردند. این کشور جدید بعد از استعمار به خاطر اعتراضات کمونیستی درمرکز و اعتراضات قومی قبیلهای در حاشیهها، تقریبا از هم پاشیده بود. سالهای اولیه دموکراسی پارلمانی آغشته به نوعی فرقه گرایی و مبارزات داخلی بود و در ارتش تاتمادو بسیاری این اغتشاشات را حاصل سیاستمداران خودمحوری میدانستند که هیچ اهمیتی به منافع ملی نمیدهند. نتیجه این میشود که بسیاری در ارتش به سیاستهای ملی بیاعتماد میشوند. علاوه براین، هراسهای موجود درباره عدم ثبات، درست در زمان تغییرات سیاسی، به این معناست که تاتمادو هنوز آماده انصراف از حقوق قانونی خود نیست، حقوقی که موقعیت قانونی آنها را تضمین میکند و به آنها حق وتو درباره تغییرات مورد بحث و نیز حق کنترل سازمانهای مهم امنیتی را میدهد.
این ضمانتها جدا از مستحکم کردن موقعیت تاتمادوا، به این گروه، اعتماد به نفس و قدرت آن را داده که اجازه و در بسیاری موارد حمایت از لیبرال کردن سیاستمداران و اقتصاد را بر عهده بگیرد، حتی با اینکه گاهی بسیاری از این تغییرات بر روی منافع آنها تاثیر خواهد گذاشت. سهم این گروه از بودجه دولتی به طرز قابل توجهی کاهش یافته است؛ شرکتهای عظیم متعلق به ارتش، کارتلهای سود آور و دیگر حقوق اقتصادی خود را از دست دادهاند و تاتماندو بیشتر از قبل درباره مسائلی همچون توقیف زمین و چگونگی کاربری آن در مناطق قومی، زیر ذره بین رسانههای تازه آزاد شده قرار دارد.
بسیاری از تحلیل گران معتقدند تاتمادو در مسایل منفعتی کلیدی نظیر فرایند صلح و اصلاح اقتصادی به آسانی میتواند همه چیز را خراب کند. با این وجود، این مسئله اکنون مورد بحث نیست، حتی با اینکه اقدامات ارتش در ایالت کاچین و نیز حوادث مرگبار موجود، بسیار دردسرساز بودهاند. حمایت تاتمادو از پیشرفت این مناطق، نشات گرفته از دغدغههای گستردهتر آنها درباره حفاظت از حاکمیت میانمار و منافع ژئواستراتژیک آن است. رهبران ارتش در سالهای اخیر عمیقا نگران اتکای بیش از حد کشور هم از نظرسیاسی و هم از نظر اقتصادی به چین بودهاند، آنها همچنین نگران این هستند که چگونه خواهند توانست تاثیر کشور غول همسایه (چین) را به تعادل برسانند. یکی دیگر از دغدغههای آنها این مسئله است که میانمار از نظرسقوط اقتصادی هر روز بیشتر از قبل از کشورهای دیگر پیشی میگیرد که همین در حقیقت تهدیدی برای موجودیت آنها محسوب میشود. آنها بر این نکته نیز واقف بودهاند که بهبود اقتصادی و ساختن روابط استراتژیک و برقرای تعادل در نیازمندیشان به چین، مستلزم دخالت غرب است که این تنها زمانی امکان پذیر خواهد بود که دولت میانمار اصلاحات سیاسی اساسی و نیز تلاش برای برقراری صلح داخلی را در برنامه های خود قرار بدهد.
این واقعیت که این انتقال قدرت، برنامه ریزی شده و پایهای است، یکی از دلایلی است که باعث میشود کل قضیه نسبتا بیآشوب پیش برده شود و حتی ممکن است به معنای بازگشایی دائم کشور باشد. با این وجود، سناریوهای محتمل فراوانی برای آینده میتوان در نظر گرفت. حمایت تاتمادو از این انتقال قدرت امری است اجتناب ناپذیرو در عین حال، بسیار بیدردسر. این ارتش نیز باید اصلاحات داخلی مهمی را در سیستم خود ایجاد کند، باید فعالیتها و فرهنگ سازمانی خود را مدرن و حرفهای کند و همین امر به سوء استفادههای دولتی میانجامد. مهمتر از آن، این ارتش باید بتواند نگاه گروههای قومی مختلف را نسبت به خود تغییر دهد و از یک دشمن به نیروی امنیتی ملی تبدیل شود که از منافع تمام مردم میانمار دفاع میکند. دکترین جدیدی که تاتمادو به طور مداوم از آن صحبت میکند، احتمالا به دنبال این است که برخی از این مسائل را مورد خطاب قرار دهد، اما درباره فرایند برنامه ریزی اولیه و محتویات آن اطلاعات زیادی در دست نیست. کارهای بسیار بیشتری باید انجام شود تا بتوان میراث سوء استفادههای ارتشی را از بین برد. اگر ارتش بتواند به جای آنکه تهدیدی برای غیرنظامیان محسوب شود امنیت آنها را تامین کند، حضورش در عرصههای ملی حتی شاید با استقبال مردم مواجه شود. همانطور که در هنگام مبارزه با خشونت عمومی ودر مقایسه با پلیس، این ارتش بسیار موفقتر عمل کرده است.
برخورداری تاتمادو از حقوق قانونی، بدون شک باعث شده است آنها با اعتماد به نفس بیشتری تن به این انتقال قدرت بدهند. فرمانده کل ارتش، ژنرال ارشد «مین آنگ هلینگ» و اعضای مهم این سازمان سیاسی اعلام کردهاند که به آرامی از تعداد خود خواهند کاست. اگرچه احتمال قوی وجود دارد که این ارتش خواستار حفظ نقش سیاسی خود بیشتر از موعد مورد توافق باشد. اگر چنان شرط غیر دموکراتیکی در زمانی بیش از زمان کوتاه تعیین شده برای انتقال قدرت در میان باشد، آنها با اینکار موجودیت خود را به خطر میاندازند و همین مسئله به آینده کشور آسیب خواهد زد، زیرا دادن نقش سیاسی به تاتمادو، در حقیقت برای همیشه آن را خارج از کنترل دولت نگه میدارد و در نهایت منجر به این خواهد شد که این گروه تمام حقوق و منافع سازمانی خود را از جیب دولت (با هزینه دولت) به دست خواهد آورد.
|