به گزارش مرکز فرهنگی میثاق و به نقل از خبرگزاری تسنیم، کارگردان مستند «ماهیها در سکوت میمیرند» گفت: سه میلیون و چهارصدو پنجاه و شش هزار نفر بیسواد در سیستان وجود دارند که برابر یک سوم جمعیت میشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، برنامه «راز» شب گذشته با موضوع «سیستان، روایت ناگفته» میزبان یاسرعرب عکاس و مستندساز، مجتبی نورا فعال محیط زیست و سیدمهدی هاشمی فعال فرهنگی بود.
یاسر عرب عکاس و مستندساز که فیلمی تحت عنوان «ماهیها در سکوت میمیرند» از مشکلات و محرومیتهای مردم سیستان ساخته بود، گفت: ثواب این برنامه را به طلبه جهادگر رضا داوودی تقدیم میکنم. ایشان و دوستان دیگر اتحادیه بین المللی امت واحده مشاهده کردند که اوضاع منطقه بسیار بحرانی است و یک گزارشی تهیه کردند که به دست دوستان ما رسید و آنها هم گزارش را تدوین کردند.
وی ادامه داد: مردم سیستان به چشم دیگران کارگر به حساب میآیند. من اهل شاهرودم و این عزیزان را سالها در شهرم میدیدم و برایم هیچ وقت سوال به وجود نیامده بود که در شهرمان چه کاری انجام میدهند و وقتی سیستان مسأله ما شد متوجه مشکلات آنها شدم. ما 1300 کیلومتر طی کردیم و به روستای مرزی سیستان رسیدیم و وقتی پرسیدم به کجا مهاجرت کردهاند، میگفتند به شاهرود برای کارگری و چوپانی رفتهاند. این زنگ خطری برای ماست که بیشتر به این مسائل دقت کنیم.
عرب یادآور شد: در حال تدوین فیلم بودم که یک سیستانی برای کمک در خانهام را میکوبید. اگر قرارست از نمادی متوجه شویم بحران تا کجا پیش رفته است، همین کفایت میکند.
یاسر عرب خاطرنشان کرد: سه میلیون و چهارصدو پنجاه و شش هزار نفر بیسواد در سیستان وجود دارند که برابر یک سوم جمعیت میشود. رضا امیرخانی کتابی از خاطرات سیستان و سفر رهبری به سیستان دارد. برادر شهید سیستانی به رهبری میگوید: برادر کوچکم بیکارست و دیگری هم برای ازدواج وسعی ندارد. بعدها رهبری به فرماندار نگاه میکند و فرماندار و استاندار زار زار گریه میکنند.
عرب افزود: منطقهای که در سال 81 چنین اوضاعی داشته که فرماندار و استاندار برای مشکل کار مردم این طور گریه میکردند، الان چه وضعیتی دارد؟ کار فرماندار و استاندار رسیدگی به درد مردم است و نه گریه کردن.
هاشمی: سوء مدیریت منطقه را بحرانی کرده/مشکلات مردم سیستان خارج از نگاه دولتی استسیدمهدی هاشمی فعال فرهنگی پاسخ داد: بسیاری از کارشناسان مشکل اصلی منطقه را سوء مدیریت طی سالیان طولانی میدانند که باعث شده منطقه ما کاملا بحرانی باشد وگرنه بخش بسیاری از مردم با فقر دست و پنجه نرم میکنند و نمیتوانند بیماران خودشان را درمان کنند.در میانه مستندی پخش شد که 10 هزار خانواده و در شش ماهه امسال بیش از 4 هزار نفر از سیستان مهاجرت کرده بودند. زراعت و آب به تدریج در این روستا از بین رفته بود و هیچ شغلی وجود نداشت. مردم روستا مجبور بودند از روستا 3 ساعت طی کنند و به شهر برسند تا کارگری انجام دهند و این درحالی بود که طی سالهای گذشته خودشان کشاورز بودند. در شهر زابل هم برای کارگران هیچ کار و غذایی برای خوردن نبود. روی در تمام خانههای روستا نوشته شده بود برای فروش.سید مهدی هاشمی فعال فرهنگی با اشاره به وظیفه رسانه درخصوص بیان مسائل محجور مانده اظهارکرد: از دوستان امت واحده تشکر میکنم که میخواستند بحث شیعه و سنی را مطرح کنند و به حق متوجه شدند ما چیزی به نام اختلاف میان شیعه و سنی نداریم و روابط خانوادگی و برادری دارند. فکر میکنم بزرگترین اجحاف در حق مردم سیستان این بوده است که مشکلات آنها رسانهای نشده است و مهمترین قدم این است که مشکلات مردم سیستان و بلوچستان خارج از نگاه دولتی گفته شود.این فعال فرهنگی افزود: ما در منطقهای به نام سیستان زندگی میکنیم که پیشه 70 درصد مردم آن کشاورزی یا دامداری یا صیادی است. از سال 77 خشکسالی به وجود میآید و ورودی آب از هیرمند به سیستان کاهش پیدا میکند. تعداد افرادی که از کارشان بیکار شدند کاهش پیدا کرده است و اشتغال کاذب به وجود آمده و در کنار اینها ما یک غفلت مدیریتی هم دارد. کشاورزی و صیادی ما افول کرده و از بین رفته است. مهاجرت در چنین شرایطی عجیب نیست که برای پیدا کردن اشتغال در حد ناچیز بود. متأسفانه طی این سالها نتوانستیم صنعت و اشتغال پایدار را نتوانستیم جایگزین کنیم. آمار مهاجرت رو به رشد و روستاها خالی شده است.هاشمی اظهارکرد: بزرگترین معضل ما در زمینه آب، تلفات آب در سیستان است که مثلا 70 میلیون هدر میرود و تنها 30 میلیون آن جذب میشود. از طرف دیگر ما با کاهش منابع آب روبرو هستیم و چاه نیمهها و گودالهای طبیعی برای کمبود آب تأمین شده است. در حال حاضر در چاه نیمهها 600 میلیون متر مکعب آب ذخیره داریم که اگر پروژه انتقال آب را با لوله به اراضی کشاورزی برسانیم، میتوانیم 50 درصد زیرکشت سیستان را با 40 میلیون متر مکعب مدیریت کنیم. ما در سیستان تقریبا هیچی نداریم و صنعت و کشاورزی و مدیریت شهری نداریم.وی افزود: ما گلخانههایی در منطقه داشتیم که بعدها متوجه شدیم با وضعیت منطقه همخوانی ندارد و امروز با تحقیقات انجام شده گلخانهای در زابل داریم که روزانه 5 تا 6 متر مکعب آب نیاز دارد و هر متر مکعب آب 18 هزارتومان سود میدهد و برای دو نفر اشتغال به وجود آمده است. این مسأله نیازمند یک وضعیتی آب پایدار است که باعث احیای تالاب آمون میشود.
در ادامه مستندی از خشک شدن تالاب هامون پخش شد که میخواستند 50 تن ماهی مرده را از کف دریاچه جمع آوری کنند. صیادان هم از منطقه مهاجرت کرده بودند و مردم نان خشک میخوردند و هزینهای هم برای درمان بیماری فرزندشان نداشتند.نورا: مسئولان راه حل اساسی برای افراد مستعد بزهکاری پیدا کنندنورا با اشاره به وضعیت سیستان در زمانهای گذشته بیان کرد: سیستان زندگی دامداری خوبی داشت و دام سیستانی یکی از بهترین نژادهای گوشتی کشورست که روزانه یک کیلو و دویست گرم افزایش انبوه داشته و چرای دامها در دریاچه هامون اتفاق میافتاد. الان دامداری در دریاچه به طور مطلق صفر است و صیادی و دریاچه کاملا از بین رفته است. هامون فرهنگ منطقه سیستان است و با خشک شدن دریاچه صنایع دستی از بین رفته است. در سال 77 صادرات صنایعی که با نی انجام میشد، بیش از دو میلیون بود و نیزارها از بین رفت. علاوه بر این 120 هزار کشتزار گندم داشتیم و همه اینها از بین رفته است. ما صادرات پَر به هندوستان داشتیم و پرندگان هم دیگر به منطقه نمیآیند و مشکل ریزگردهای حاصل از باد در دریاچه خشک شده داریم.این فعال زیست محیطی یادآور شد: برای مازندرانیها یا رشتیها غیرقابل باور است که جنگلها و مراتع خودشان را از دست بدهند و این برای ما نیز غیر قابل باور بود که این طور دچار خشکسالی شویم. هامون منبع برکت بود و منطقه شرق کشور را تأمین میکرد و حالا خشک شده است. به مرور زمان که جریان ورودی آب کم شد و سوء مدیریتی هم در خصوص رهاسازی دریاچه هامون صورت گرفت که این ماهی بومی منطقه سیستان نیست. این ماهی بومی چین بود که برای تقویت شیلات به دریاچه راه پیدا کرد اما این ماهیها نیزارها را خوردند و دریاچه خشک شد. در سال 1990 کنوانسیون این دریاچه را تحت خطر دانستند و آب و ماهیها در سطح دریاچهها در چالههایی گیر افتادند. 15 هزارتن ماهی از این دریاچه صید میشد و صیادی الان 100 درصد فلج شده است.نورا در پایان گفت: ما 15 هزار تن صید ماهی داشتیم که دام سیستانی از دریاچه تغذیه میکرد و فرهنگ تختک نشینی هم از بین رفته است. متأسفانه همکاری خوبی با مردم نشده است و این حتی برای سیستانیها هم مغفول مانده است. این سکوت عجیب مردم سیستان را دچار مشکل کرده است. عشایر سیستان از چراگاههای طبیعی استفاده میکردند و منطقه کوه خواجه الان بیابان شده اما قبلا با تراکتور از میان نیزارها عبور میکردند. در حال حاضر هیچ مرتع و حتی خاری نیست و طرح نابود کردن دامهای تلف شده هم اجرا نشده است.
نورا فعال زیست محیطی درباره منطقه محروم سیستان و بلوچستان عنوان کرد: مسائل مطرح شده در منطقه سیستان اعم از بیکاری و مشکلات زیست محیطی است اما در حالی که 27 سال دارم، 15 سال با مشکلات عدیده زندگی کردم و تقاضا دارم طوری عمل شود که این میزان عمرمان ثمرهای به دست بیاید و خواهش میکنم سیستان و هامون را دریابید.این فعال محیط زیست افزود: ما در کنار از دست دادن این دریاچه، از لحاظ مدیریتی مُسکّنهای کوتاه مدتی برای این مسائل به وجود آمده است. مردم سیستان به دلیل فراوانی نعمت عزت نفس خاص خودشان را داشتند و فقر و بیکاری باعث تکدیگری این عزیزان شده است. امیدوارم مسئولان راه حل اساسی برای این افراد که مستعد بزهکاری هستند، پیدا کنند.
در میانه برنامه علیرضا خسروی رئیس میراث فرهنگی سیستان با «راز» تماس برقرار کرد و گفت: این صحنهها بسیار تکان دهنده و با تاریخ کشور ما بیگانه است. ما در کشوری زندگی میکنیم که کهنترین دستورالعملهای مدیریتی در آن نوشته شده و دارای ویژگیهایی است که برای شناخت آن باید از سرزمین هیرمند شروع کنیم. این سرزمین مخصوص اسطورهها بوده است و جایگاه خاصی در شاهنامه داشته است. این سرزمین ولایتمدار بودهاند و کمر بسته ارزشها بودند. این تلخ و دردآورست که مرثیه سرزمینی را میخوانیم که هویت ایرانی بدون وجود آن شناخته شده نیست.